پيشاني
أجلي؛ [1] .
واضح.
أجلي الجبهة؛ [2] .
روشن پيشاني.
أعلي الجبهة؛ [3] .
بلند پيشاني.
أعلا الجبهة؛ [4] .
بلند پيشاني.
أجلي الجبين؛ [5] .
روشن پيشاني.
صلت الجبين؛ [6] .
لطيف و براق پيشاني.
واضح الجبين؛ [7] .
روشن پيشاني.
الجبين الأزهر؛ [8] .
پيشانيِ درخشان.
در معناي «أجلي الجبهة و الجبين»، دو احتمال وجود دارد:
احتمال يکم - موي قسمت جلو سر تا نصف آن، ريخته باشد. ابوعبيد گويد:
إذا انحسر الشعر عن جانبي الجبهة فهو أنزع. فإذا زاد قليلاً، فهو أجلح. فإذا بلغ النصف و نحوه فهو أجلي؛ [9] .
وقتي موي دو طرف پيشاني بريزد، انزع گويند. وقتي کمي بيش تر بريزد، اجلح گويند. وقتي ريزش مو به نصف سر برسد، اجلي گويند.
عبدالرحمان جوزي مي آورد:
الأجلي الذي قد انحسر الشعر عن جبهته إلي نصف رأسه [10] .
اجلي، آن است که موي سر از پيشاني تا نصف سر، ريخته باشد.
جزري گويد:
الأجلي الخفيف شعر ما بين النزعتين من الصّدغين والذي انحسر الشعر من جبهته [11] .
اجلي، کم بودن موي بالاي سر است، يعني، طرفين سر، مو دارد و يا کسي که موي خود را از پيشاني کنار زده است.
اجلي که به معناي «آشکار و واضح بودن» است، مي تواند به معناي کم مو بودن قسمت جلو سر حتّي تا نصف سر باشد.
احتمال دوم - اين است که مويش کم نيست، امّا موهايش را از پيشاني جمع کرده و به طرف ديگري هدايت کرده است.
با توجّه به اين که امام عليه السلام فرق باز مي کند و موها را به طرفين شانه کرده گيسو مي نمايد، مي توان قول دوم را ترجيح داد و گفت، منظور از «اجلي الجبهه» بودن حضرت، اين است که موهاي امام، به پيشاني مبارک شان نريخته است.
معناي اعلي و بلند بودن پيشاني نيز همين است.
«صلت» به معناي «املس» آمده [12] ؛ يعني، داراي پوستي لطيف است. نيز به معناي «وضوح و روشني پيشاني» و براق و نوراني بودن پيشاني است، [13] چنان که «ازهي» نيز به معناي «نوراني» است.
درباره ي جدّ بزرگوارشان پيامبر اکرم نيز لفظ «صلت الجبين [14] » و «الجبين الازهر [15] » وارد شده است.
پس پيشاني حضرت، 1- آشکار و واضح، 2- نوراني و براق، 3- داراي پوستي لطيف و صاف است. 4- اثر سجده بر پيشاني مبارک است.
پاورقي
[1] دلائل الإمامة، ص 251.
[2] العمدة، ص 433 (از الجمع بين الصحاح الستة).
[3] القول المختصر، ص 7، ح 33. (نقل از معجم الاحاديث الامام المهدي، ج 1، ص 243).
[4] فرائد السمطين، ج 2، ص 331، ح 582 (از ابي نعيم، نقل از معجم الاحاديث المهدي، ج 1، ص 242).
[5] الغيبة، نعماني، ص 214 م، ص 306.
[6] کمال الدين، ج 2، ص 468 (ملاقات).
[7] کمال الدين، ج 2، ص 407 (ملاقات).
[8] إلزام الناصب، ج 2، ص 200 (خطبة البيان، نسخه ي اوّل).
[9] لسان العرب، ج 2، ص 424.
[10] فرائد السمطين، ج 2، ص 324، ح 574 (نقل از معجم الاحاديث المهدي، ج 1، ص 108).
[11] بحارالأنوار، ج 51، ص 85.
[12] العين، ج 7، ص 105.
[13] لسان العرب، ج 2، ص 53.
[14] کمال الدين، ج 1، ص 159.
[15] بحارالأنوار، ج 21، ص 317.