بازگشت

صورت


مسنون الخدين؛ [1] .

گونه هاي کم گوشت.

سهل الخدين علي خده الأيمن خال؛ [2] .

گونه هايي لطيف با يک خال در گونه ي راست.

سهل الخدين علي خده الأيمن خال کأنّه فتات مسک علي رضراضة عنبر؛ [3] .

گونه هايي نرم با خالي در گونه ي راست که مانند دانه ي مشک بر روي عنبر است.

في وجهه خال؛ [4] .

در صورت اش يک خال است.

في خدّه الأيمن خال؛ [5] .

در گونه ي راست اش خالي است.

في خده الأيمن خال أسود؛ [6] .

در گونه ي راست اش، يک خال سياه است.

علي خده الأيمن خال کأنّه کوکب درّي؛ [7] .

بر گونه ي راست اش، خالي است که مانند ستاره ي درخشان است.

بخده الأيمن خال کأنّه فتاة مسک علي بياض الفضة؛ [8] .

بر گونه ي راست اش، خالي است مانند دانه ي مشکي روي سفيدي نقره.

في وجهه... علامة؛ [9] .

در صورت اش علامتي است.

بوجهه أثر؛ [10] .

در صورت اش اثري است.

في وجهه سجادة؛ [11] .

در صورت اش، اثر سجده، نمايان است.

بين عينيه سجادة؛ [12] .

در ميان دو چشمان اش، اثر سجده است.

علاوه بر زيبايي و درخشش صورت مبارک امام عليه السلام که گذشت، چهار نکته از تعبيرات وارد در خصوص صورت، قابل استفاده است:

الف) صورت امام عليه السلام کشيده است. «مسنون الخدين»، به صورتي گفته مي شود که گرد و پر گوشت نباشد.

در وصف پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله وارد شده که ايشان «ولاالمکثم» [13] است. «مکثم» يعني، مدور الوجه و قصير الحنک و داني الجبهة؛ يعني، پيامبر، گرد روي نبود.

ب) گونه هاي مبارک امام، کم گوشت و داراي پوستي لطيف است. «سهل الخدين» صورتي را گويند که گونه هايش برجسته و گوشتي نباشد و نيز پوست غليظي نداشته باشد.

لفظ «سهل الخدين» در مورد پيامبر نيز وارد شده است. [14] .

ج) بر روي گونه ي راست امام، خالي سياه است.

چنان که ملاحظه مي شود، بعضي از روايات، به اجمال، وجود خال را بيان مي کند و بعضي، جاي آن، و بعضي ديگر، علاوه بر محل، زيبايي آن را نيز بيان مي کند. در بعضي از تعبيرها، درخشندگي خال حضرت را به ستاره اي درخشان تشبيه کرده، و در بعضي ديگر، به قطعه اي مشک که روي نقره اي يا قطعه اي از عنبر قرار گرفته است.



اي آفتاب آينه دار جمال تو

مشک سياه مجمره گردان خال تو



د) ميان دو چشمان حضرت در پيشاني مبارک شان، اثر سجده نمايان است. در اين مورد نيز بعضي روايات، به اجمال اشاره دارد و بعضي ديگر، به تفصيل محلّ آن را بيان مي کند.


پاورقي

[1] کمال الدين، ج 2، ص 446 (م: ج 2، ص 180) [ملاقات ].

[2] کمال الدين، ج 2، ص 468 (م: ج 2، ص 212) [ملاقات ].

[3] الغيبة، طوسي، ص 266.

[4] الملاحم والفتن، ص 73 (از ابي نعيم).

[5] کمال الدين، ج 2، ص 407 (م: ح 2، ص 116) [ملاقات ].

[6] کشف الغمة، ج 2، ص 470 (از اربعون ابونعيم).

[7] کشف الغمة، ج 2، ص 469 (از اربعون ابونعيم).

[8] کمال الدين، ج 2، ص 446 (م: ج 2، ص 180) [ملاقات ].

[9] فرائد فوائد الفکر، ص 80 (از ابي نعيم).

[10] الغيبة، نعماني، ص 215 (م: ص 307).

[11] دلائل الإمامة، ص 300 (ملاقات).

[12] الغيبة، طوسي، ص 258 (ملاقات).

[13] الغارات، ج 1، ص 96.

[14] معاني الأخبار، ص 80.