بازگشت

پاسخ هاي شفاهي


در بيشتر موارد، نامه هاي حاوي سؤالات و يا درخواست هاي شفاهي شيعيان، به طور معمول از طريق صدور توقيعات، پاسخ داده مي شد؛ ولي در مواردي، طبق مصالح، پاسخ به صورت شفاهي، از سوي سفير يا خادم حضرت به سؤال کننده عرضه مي شد. [1] در مواردي، به طريق معجزه آسا شخص سؤال کننده، صدايي مي شنيد؛ بدون آن که صاحب صدا را ببيند و پاسخ مشکل خود را بدين گونه اخذ مي کرد. [2] در مواردي نيز، به جهت مصالحي، اصلاً پاسخي صادر نمي شد. [3] .


پاورقي

[1] به عنوان نمونه، در جريان شفا يافتن «سرور اهوازي» به دعاي ناحيه مقدسه، آمده که پس از درخواست پدر و عموي وي از «حسين بن روح» مبني بر طلب دعا از حضرت حجت (ع) براي باز شدن زبان وي، «ابن روح» بدون تأمل گفت: «شما مأمور شده ايد که به حائر (حسيني) برويد!»؛ و پس از رفتن به حائر، وي شفا مي يابد؛ کتاب الغيبة، شيخ طوسي، ص 188؛ و همچنين اعلام شفاهي نصب «حسين بن روح» به عنوان جانشين سفير، توسط «محمد بن عثمان عمري» به گروهي از بزرگان شيعه؛ کمال الدين و تمام النعمة، 503، ح 33؛ همين طور ارسال شفاهي پيام حضرت حجت (ع) به شخصي به نام «عقيقي»؛ همان، ص 505، ح 36 از ديگر نمونه ها هستند.

[2] به عنوان نمونه، مي توان به نقل صدوق از «عاصمي» درباره فردي اشاره کرد که در مورد واسطه اي که بتواند وجوه شرعي را از طريق او به حضرت حجت (ع) برساند در حيرت و ترديد بود، که ناگاه صداي هاتفي را شنيد که مي گفت: «آنچه همراه داري را به حاجز تحويل ده»؛ ولي در مورد فردي ديگر به نام «ابومحمد سروي»، همين پاسخ به صورت مکتوب خارج شد: کمال الدين وتمام النعمة، ص 498، ح 23؛ و نمونه ديگر مربوط به «ابو رجاء مصري» است که پس از شهادت امام عسکري (ع) در طلب جانشين حضرت از مصر خارج شد و پس از سه سال در منطقه «صرياء» در نزديکي مدينه، صداي هاتفي را (بدون آن که شخصي را ببيند) شنيد که به وي گفت: «اي نصر بن عبد ربّه! به اهل مصر بگو: آيا ايمان شما به رسول خدا (ص) پس از ديدن او بود؟!»؛ کنايه از اين که غيبت مهدي (ع) نبايد مانع ايمانتان به وي باشد، چنان که بدون ديدن رسول خدا (ص) به وي ايمان آورده ايد! و ابو رجاء گويد: نام پدرم را تا آن لحظه نمي دانستم! چرا که پس از ولادتم، پدرم رحلت کرده و «نوفلي» مرا از محل ولادتم در مدائن (به مصر) برده بود؛ و پس از شنيدن اين ندا، به سمت مصر حرکت کردم؛ همان، ص 491، ح 15.

[3] به عنوان نمونه، در يک مورد، هنگامي که «فضل همداني» مکاتبه اي به خطّ يکي از فقيهان براي ناحيه مقدسه ارسال مي دارد، پاسخي براي آن صادر نمي شود! و پس از مدتي، معلوم مي شود که آن فرد به مذهب قرامطه گرديده است؛ الارشاد، شيخ مفيد، بيروت، اعلمي، 1399 ه، ص 353؛ و در موردي ديگر، هنگامي که «ابوجعفر محمد بن علي اسود» به توصيه «علي بن بابويه» از «حسين بن روح» مي خواهد که براي فرزند دار شدن ابن بابويه از ناحيه مقدسه طلب دعا کند، پس از سه روز، بشارت اولادي براي «ابن بابويه» ابلاغ مي شود! ولي در قبال شبيه همين درخواست از سوي «محمد بن علي اسود» براي خودش، پاسخي نمي آيد! و «حسين بن روح» به وي مي گويد: «راهي براي اجابت درخواست تو وجود ندارد»؛ کتاب الغيبة، شيخ طوسي، ص 195.