بازگشت

مضامين نامه ها و توقيعات امامان شيعه


چنان که در مباحث پيشين يادآور شديم، نامه ها و توقيعات ائمه (ع) در زمينه هاي مختلف، به طور مستمر به وسيله دستياران و وکيلان آنان، به دست شيعيان مي رسيد. اين نوشته ها، يا پاسخ به سؤال و درخواستي بود، و يا ابتدائاً براي بيان مطلب و راهنمايي و دستورِ عمل، براي شيعيان صادر مي شد، و يا پاسخ به نامه برخي از خلفا و صاحب منصبان عباسي بود.

بررسي مضامين تعداد بسياري از اين مکتوبات، اين معنا را ثابت مي کند که امامان شيعه (ع) در هر زمينه ممکني، مورد مراجعه، مشورت و ياري طلبي از سوي شيعيان بودند؛ و اين، حتي شامل امور بسيار جزئي و شخصيِ زندگي؛ همچون خريد و فروش کنيز يا غلام يا دکّان و اقدام براي فرزند دار شدن و امثال آن مي شد. با بررسي محتوا و مضامين اين مکتوبات، مي توان آنها را تحت بيست عنوانِ نسبتاً کلي گنجاند، که ذيلاً بدان مي پردازيم و فهرستي از نمونه هاي متعدد مربوط به هر عنوان را در پي نوشت ارائه خواهيم نمود. عناوين ياد شده عبارت است از:

اعلام تعيين و نصب وکيلان و توثيق و مدح برخي از آنان، و بيان شخصيت ايشان به شيعيان؛ [1] .

انجام دادن راهنمايي هاي لازم نسبت به وکيلان و کارگزاران ائمه (ع)؛ [2] .

پاسخ به سؤالات مختلف ديني، در زمينه هاي فقهي، کلامي، تفسيري، حديثي، تاريخي و ارائه مواعظ اخلاقي؛ [3] .

اعلام رسيد وجوه شرعي و اموال تحويل شده به وکيلان ائمه (ع)، و يا طلب وجوه شرعي؛ [4] .

معرفي امام معصوم (ع) به شيعيان؛ [5] .

دفاع از مظلوم، و بشارت رفع ظلم به شيعيان؛ [6] .

اعلام خيانت خائنان، غلوّ غاليان، انحراف منحرفان و ردّ بر آنان؛ [7] .

نامه يک امام به امام بعدي يا به برخي از خلفاي عباسي؛ [8] .

نهي از امور غير امنيتي و غير شرعي؛ [9] .

اعلام نفرين امام (ع) بر ضدّ مخالفان و افراد منحرف و فاسد؛ [10] .

حسابرسي و انتقاد از عملکرد برخي افراد؛ [11] .

پاسخ به درخواست هاي مختلف جزئي، همچون درخواست وجه يا کفن يا دست خط يا تقسيط وجوه شرعي؛ [12] .

پاسخ به استيذان شيعيان براي امور مختلف شخصي؛ همچون انجام حج، سفر، فرزند دار شدن، خريد و فروش و...؛ [13] .

پاسخ به طلب دعا از سوي شيعيان در زمينه هاي مختلف؛ [14] .

اِخبار و پيش گويي از امور مخفي و مافي الضمير افراد، و حوادث جزئي يا کلي آينده؛ [15] .

اعلام وفات يا تاريخ وفات افراد؛ [16] .

اعلام نيازهاي شخصي و روزمره امامان (ع) به خادمان؛ [17] .

پاسخ به بعضي از انتقادات بر ائمه (ع)؛ [18] .

اعلام عفو و قبول عذر برخي شيعيان؛ [19] .

پيام تعزيت در رحلت سفير و نماينده امام (ع) يا افراد ديگر. [20] .


پاورقي

[1] به عنوان نمونه، نامه امام هادي (ع) به شيعيان بغداد و مدائن و قراي سواد در معرفي «ابوعلي بن راشد» به عنوان وکيل امام (ع) در اين نواحي به جاي «علي بن حسين بن عبد ربّه»؛ کتاب الغيبة، شيخ طوسي، ص 212؛ رجال کشي، ص 513، ح 992؛ و نامه امام عسکري (ع) به سران شيعه در نيشابور در معرفي «ابراهيم بن عبده» به عنوان وکيل امام (ع) در اين منطقه؛ رجال کشي، ص 509، ح 983 و صص 575 - 580، ح 1088؛ و نامه امام جواد (ع) به «ابراهيم بن محمد همداني» مبني بر جانشيني پس از وفات «يحيي بن ابي عمران» به وکالت قم؛ مناقب آل ابي طالب، ج 4، ص 397؛ و نامه امام جواد (ع) در مدح و تمجيد از «زکريابن آدم» پس از وفات وي؛ کتاب الغيبة، شيخ طوسي، ص 211؛ و همين طور، نامه آن حضرت در تمجيد از «عبدالعزيز بن مهتدي؛ همان؛ و مدح و توثيق «ابوجعفر عمري» و پدرش و «شاذان بن نعيم» در توقيع ناحيه مقدسه به «اسحاق بن يعقوب» و «محمد بن ابراهيم بن مهزيار اهوازي»؛ کتاب الغيبة، شيخ طوسي، ص 220؛ کمال الدين و تمام النعمة، ص 485، ح 4؛ و توقيع امام عسکري (ع) به «ابوطاهر بن بلال» در دفاع از شخصيت و عملکرد وکيل مبرّزش، «علي بن جعفر» و ردّ انتقاد بلالي از عملکرد وي در سفر حجّ؛ کتاب الغيبة، شيخ طوسي، ص 212؛ و توقيع مربوط به نصب «محمد بن ابراهيم بن مهزيار اهوازي» به جاي پدرش توسط ناحيه مقدسه؛ کمال الدين و تمام النعمة، ص 486، ح 8؛ و توثيق و معرفي «حاجز بن يزيد وشّاء» و «اسدي»، به عنوان وکلاي مورد اعتماد، به برخي از شيعيان؛ الخرائج والجرائح، ج 2، ص 695، ح 10؛ الکافي، ج 1، ص 521، ح 4؛ کمال الدين و تمام النعمة، ص 498، ح 23.

[2] به عنوان نمونه، توقيع صادر شده از سوي ناحيه مقدسه در نهي وکيلان از اخذ هرگونه وجهي تا اطلاع ثانوي به خاطر اعزام جاسوسان از سوي وزير عباسي؛ الکافي، ج 1، ص 525، ح 30؛ بحارالانوار، ج 51، ص 310، ح 30؛ اعلام الوري، ج 2، ص 266؛ و توقيع ناحيه مقدسه در نهي از ذکر نام حضرت؛ کمال الدين و تمام النعمة، ص 482، ح 1 و 3؛ و توقيع امام هادي (ع) به وکيل مبرزش، «محمد بن فرج»، مبني بر وجود خطر دستگيري براي وي؛ مناقب آل ابي طالب، ج 4، ص 414؛ و توقيع ناحيه مقدسه به «حاجز بن يزيد» و دستور ارسال ده ديناري که حاجز فراموش کرده بود؛ کمال الدين و تمام النعمة، ص 493، ح 18؛ و توقيع ناحيه به «حسن بن نضر» و راهنمايي وي براي تحويل وجوه شرعي به امام (ع)؛ الکافي، ج 1، ص 517، ح 4؛ و توقيع ناحيه به «محمد بن صالح» و دستور اخذ اموال متعلق به ناحيه از بدهکاران؛ همان 1، ص 521، ح 15.

[3] در زمينه مسائل فقهي، به عنوان نمونه بنگريد به: توقيع صادر شده از سوي ناحيه مقدسه در پاسخ به سؤالات فقهي ابوالحسين اسدي؛ کمال الدين و تمام النعمة، ص 520، ح 49؛ و توقيع ديگر مبني بر نهي از اکل اموال امامت؛ همان، ص 522، ح 51 و احتجاج، ص 480؛ و توقيع صادر شده در پاسخ سؤالات فقهي عبدالله بن جعفر حميري؛ کتاب الغيبة، شيخ طوسي، ص 229 و رجال نجاشي، ص 251 و احتجاج، ص 481؛ و توقيع صادر شده براي جعفر بن حمدان؛ کمال الدين و تمام النعمة، ص 500، ح 25؛ و توقيع امام عسکري (ع) به محمد بن صالح خثعمي و پاسخ از سؤال ذهني وي درباره اکل بطّيخ، بدون آنکه وي سؤال کرده باشد؛ مناقب آل ابي طالب، ج 4، ص 428؛ و پاسخ هاي امام رضا (ع) به سؤالات فقهي؛ همان، ج 4، ص 355 و 357؛ و پاسخ امام کاظم (ع) و امام هادي (ع) از سؤال از جواز سجده بر شيشه؛ همان، ج 4، ص 304 و کشف الغمة، ج 3، ص 245 و پاسخ سؤالات احمد بن ابي روح درباره لباس نماز گزار در توقيع ناحيه مقدسه؛ الخرائج والجرائح، ج 2، صص 702 - 703، ح 18؛ بحارالانوار، ج 53، ص 197، ح 23 و ج 66، ص 26 و ج 83، ص 227، ح 16؛ و توقيع صادر شده براي اسحاق بن يعقوب از سوي ناحيه مقدسه؛ کمال الدين و تمام النعمة، ص 483، ح 4؛ و پاسخ امام عسکري (ع) به محمد بن ريان بن صلت درباره خمس؛ الکافي، ج 1، ص 409، ح 6؛ و سؤال از امام کاظم (ع) و امام جواد (ع) در اين باره؛ همان، ج 1، ص 545، ح 12 و 13؛ و سؤال علي بن مهزيار از امام رضا (ع) در اين باره؛ همان، ج 1، ص 547، ح 22؛ و توقيع امام جواد (ع) به علي بن مهزيار درباره خمس و برخي مسائل مربوط به آن؛ همان، ج 1، ص 547، ح 24؛ وسائل الشيعه، ج 4، ص 349، ح 5؛ و نامه امام رضا (ع) به يکي از تجار فارس و نفي تحليل خمس؛ همان، ج 1، ص 547، ح 25؛

و در زمينه مسايل کلامي، به عنوان نمونه، بنگريد به: توقيع صادر شده براي اسحاق بن يعقوب؛ کمال الدين و تمام النعمة، ص 483، ح 4 و الخرائج والجرائح، ج 3، ص 1113؛ و توقيع ناحيه مقدسه در پاسخ به سؤال قميّين از عقيده به تفويض خلق و رزق درباره ائمه (ع) که توسط «علي بن احمد دلاّل قمي» نقل شده؛ الاحتجاج، ص 471؛ و جريان نامه جعفر کذاب به برخي از قميّين و دعوت به سوي خود، و اعلام اين مسأله توسط احمد بن اسحاق به ناحيه مقدسه، و توقيع ناحيه براي احمد بن اسحاق در اين باره؛ الاحتجاج، ص 468؛ و سؤال شخصي از ابن روح درباره امام حسين (ع) و علت شهادتش، و پاسخ شفاهي وي که به تصريح خودش از اصل (حضرت حجت (ع)) شنيده شده بود؛ کتاب الغيبة، شيخ طوسي، صص 196 و 189؛ الاحتجاج، ص 472؛ و سؤال محمد بن اقرع از امام عسکري (ع) درباره احتلام ائمه (ع) و پاسخ آن؛ کشف الغمّه، ج 3، ص 302، الخرائج والجرائح، ج 1، ص 446؛ اثبات الوصية، علي بن حسين مسعودي، نجف 1955 م، ص 244؛ الکافي، ج 1، ص 509، ح 12.

و سؤال از امام عسکري (ع) درباره ولايت يا تبرّي از واقفه و پاسخ حضرت؛ کشف الغمة، ج 3، ص 312؛ و سؤال از کيفيت قضاوت حضرت مهدي (ع) پس از ظهور و پاسخ امام عسکري (ع) به آن؛ الکافي، ج 1، ص 509، ح 13؛ و سؤال علي بن مهزيار درباره فرج و پاسخ امام هادي (ع)؛ اثبات الوصيه، ص 259.

و در زمينه مسائل تفسيري و حديثي و ساير زمينه هاي ديني، به عنوان نمونه بنگريد به: پاسخ امام عسکري (ع) به سؤال «محمد بن درياب رقاسي» از معناي مشکوة؛ کشف الغمة، ج 3، ص 301؛ اثبات الوصية، ص 243؛ و سؤال از تفسير وليجة، و سؤال ذهني درباره مراد از مؤمنين در آيه «ولم يتخذوا من دون الله و لا رسوله و لاالمؤمنين وليجة» (توبه: 15) و پاسخ هر دو سؤال توسط امام عسکري (ع)؛ الکافي، ج 1، ص 508، ح 9؛ و توضيح معناي حديث «حديثنا لا يحتمله الا ملک مقرّب» در توقيع امام هادي (ع)؛ الکافي، ج 1، ص 401، ح 4؛ و توضيح حديث «خُدّامنا و قوّامنا شرار خلق الله» در توقيع ناحيه مقدسه به محمد بن صالح همداني؛ کمال الدين و تمام النعمة، ص 483، ح 2؛ بحارالانوار، ج 51، ص 343؛ و تعليم دعاي مناسب براي غيبت حضرت مهدي (ع) توسط ابوجعفر عمري به ابوعلي بن همّام که به تصريح خود سفراء آنچه مي گفتند مسموع از حضرت بود؛ کمال الدين و تمام النعمة، ص 512، ح 43؛ و مواعظ اخلاقي و کلمات انتقادي امام عسکري (ع) در توقيع به اهالي نيشابور؛ رجال کشي، ص 575، ح 1088؛ و نامه آن جناب به اهالي قم و آبه در فضل ولايت اهل بيت (ع)؛ مناقب آل ابي طالب، ج 4، ص 425؛ و توقيع امام عسکري (ع) به ابوالقاسم هروي؛ الخرائج والجرائح، ج 1، ص 449، ح 35؛ اثبات الوصية، ج 239.

[4] به عنوان نمونه، بنگريد به: توقيع حضرت حجت (ع) به محمد بن شاذان نيشابوري و اعلام رسيدن پانصد درهمي که وي فرستاده بود؛ و اخبار از اين که بيست درهم آن از مال خودش بوده؛ کمال الدين و تمام النعمة، ص 486، ح 5؛ الکافي، ج 1، ص 523، ح 23؛ الخرائج والجرائح، ج 2، ص 697، ح 14؛ و توقيع ناحيه مقدسه درباره خصوصيات مالي که يکي از شيعيان بلخ ارسال کرده بود؛ و پاسخ حضرت از نامه بي مداد؛ کمال الدين، ص 488، ح 11؛ و توقيع ناحيه به «حاجز» و امر به ارسال دينارهاي «ابورميس» که «حاجز» فراموش کرده بود؛ همان، ص 493، ح 18؛ و توقيع مربوط به ابوالقاسم بن حليس مبني بر رسيد وجوه شرعي؛ همان، ص 494، ح 18؛ و توقيع امام جواد (ع) به ابن اورمه مبني بر رسيد اموال ارسال و خصوصيات آن؛ الخرائج والجرائح، ج 1، ص 386، ح 15؛ بحارالانوار، ج 50، ص 52، ح 26؛ اثبات الهداة، ج 6، ص 185، ح 28؛ و توقيع ناحيه مقدّسه به «محمد بن حصين کاتب» و اعلام رسيد دويست دينار از هزار دينار بدهي وي به ناحيه؛ الخرائج والجرائح، ج 2، ص 696، ح 10؛ بحارالانوار، ج 51، ص 294، ح 5؛ اثبات الهداة، ج 7، ص 344؛ و توقيع امام عسکري (ع) به «علي بن محمد بن زياد صميري» مبني بر رسيد اموال ارسالي توسط وي و پسر عمّش بدون آنکه در نامه اش به حضرت اشاره به اموال او کرده باشد؛ اثبات الوصيّه، ص 247؛ و توقيعات امام عسکري (ع) به حسين بن مختار از حبس، مبني بر معرفي جانشين و دستورات مالي؛ الکافي، ج 1، ص 312، ح 8 و 9؛ و توقيع ناحيه به «ابن عجمي» درباره مالي که براي فرزندش کنار نهاده و فراموش کرده بود و ثلث کل اموال را براي ناحيه قرار داده بود؛ الکافي، ج 1، ص 524، ح 26؛ و توقيع ناحيه درباره دستور پرداخت مستمرّي به دو تن از شيعيان که احتمالاً از وکلاي ناحيه بودند؛ همان، ج 1، ص 524، ح 24؛ و دستور اخذ اموال متعلق به ناحيه مقدسه در توقيع به محمد بن صالح؛ همان، ج 1، ص 521، ح 15؛ و توقيع ناحيه مقدسه به بدر، غلام احمد بن حسن، و دستور ارسال هفتصد ديناري که يزيد بن عبدالله براي ناحيه وصيت کرده بود؛ همان، ج 1، ص 522، ح 16؛ و توقيع ناحيه به «محمد بن جعفر اسدي» و امر به قبض دکان هاي متعلق به ناحيه مقدسه از «محمد بن هارون همداني»؛ کشف الغمة، ج 3، ص 348؛ و توقيع ناحيه مقدسه به يکي از شيعيان اهل قُراي سواد و ردّ وجوه شرعي ارسالي به خاطر آميختگي آن با اموال پسر عمويش؛ کمال الدين و تمام النعمة، ص 486، ح 6.

[5] به عنوان نمونه، بنگريد به: توقيع امام عسکري (ع) به ابوطاهر بلالي در معرفي جانشين خود؛ کمال الدين و تمام النعمة، ص 499، ح 24؛ الکافي، ج 1، ص 328، ح 1؛ و توقيع ناحيه مقدسه به «احمد بن خضر» که در طلب حُجّت زمانش بود؛ در اين توقيع آمده است: «من بحث فقد طلب و من طلب فقد دُلَّ، و من دُلّ فقط اشاط، و من اشاط فقد اشرک»؛ لذا وي منصرف از طلب شد و بازگشت؛ چرا که عصر، عصر غيبت بود و بروز حضرت براي شيعيان، خطر آفرين؛ همان، ص 509، ح 39؛ و توقيع امام هادي (ع) به «علي بن عمرو» و «ابوبکر فهفکي» و «شاهويه بن عبدالله جلاب» در معرفي فرزند بزرگترش به عنوان جانشين؛ الارشاد، ص 336؛ اثبات الوصية، ص 237؛ الکافي، ج 1، ص 326؛ ج 5 و 1، ص 328؛ و توقيع امام هادي (ع) که حاوي وصيت آن جناب درباره جانشيني امام عسکري (ع) بود و آنرا هنگام رحلت به خادمش سپرد؛ و او نيز ده نسخه استنساخ نمود و به سران شيعه داد؛ کشف الغمة، ج 3، ص 234؛ الکافي، ج 1، ص 324، ح 2؛ و پاسخ مکتوب امام رضا (ع) به «ابن قياما واسطي» و اخبار از تولّد امام جواد (ع) در آينده به عنوان جانشين آن جناب؛ کشف الغمة، ج 3، ص 199؛ و توقيعات امام کاظم (ع) از حبس به «حسين بن مختار» و «علي بن يقطين» در معرفي امام رضا (ع) به عنوان جانشين؛ الکافي، ج 1، ص 312، ح 8 و 9 و 10.

[6] به عنوان نمونه، بنگريد به: توقيع امام عسکري (ع) به «شفيع خادم»، وکيل حضرت در مصر، و امر به استرداد زمين غصب شده متعلق به «سيف بن ليث»؛ مناقب آل ابي طالب، ج 4، ص 433؛ الکافي، ج 1، ص 511، ح 18؛ و نامه شکايت آميز «محمد بن حجر» به امام عسکري (ع) درباره دو نفر که وي را مورد اذيت قرار مي دادند؛ و پاسخ آن جناب و بشارت به مرگ آن دو؛ مناقب آل ابي طالب، ج 4، ص 433؛ الکافي، ج 1، ص 513، ح 25؛ و نامه ايوب بن نوح به امام هادي (ع) در مورد اذيّت «جعفر بن عبدالواحد قاضي» و پاسخ حضرت مبني بر رفع اذيت وي ظرف دو ماه؛ که نهايتاً با عزل وي از کوفه، وعده حضرت محقق شد؛ کشف الغمة، ج 3، ص 247؛ و نامه «محمد بن ريّان» به آن حضرت و شکوه از اذيت يک دشمن و پاسخ حضرت که مشتمل بر بشارت به رفع ظلم از وي بود! و سرانجام شخص مزبور به بدترين وضع و با ذلّت و فقر از دنيا رفت؛ همان، ج 3، ص 251؛ و بشارت امام عسکري (ع) به «سميع مسمعي» درباره نزديکي خلاصي از اذيت همسايه اش؛ الخرائج والجرائح، ج 1، ص 447، ح 33؛ و توقيع امام هادي (ع) در تبرئه «محمد بن اورمه قمي» از اتهام غلوّ؛ رجال علامه حلّي، نجف، مطبعة الحيدرية، 1381 ق، ص 253.

[7] به عنوان نمونه، توقيعات امام هادي (ع) درباره غلاتي همچون نميري و ابن حسکة و ابن بابا و يقطيني و فارس بن حاتم در رجال کشي، صص 516 - 519، ح 994 - 997، و ص 520، ح 999 و 1000؛ و توقيع امام جواد (ع) درباره احمد بن محمد سيّاري؛ رجال کشي، ص 606، ح 1128؛ و توقيع ناحيه مقدسه در اعلام لعن و انحراف هلالي و شريعي و نميري و بلالي و شلمغاني؛ کتاب الغيبة، شيخ طوسي، ص 214؛ بحارالانوار، ج 50، ص 307؛ کمال الدين و تمام النعمة، ص 489، ح 12؛ الاحتجاج، ص 474؛ و توقيع ناحيه مقدّسه به سفير اوّل و دوّم در ردّ دعاوي عمويش، جعفر کذاب؛ کمال الدين و تمام النعمة، ص 510، ح 42؛ و همين طور، توقيع ديگري از ناحيه مقدسه به «احمد بن اسحاق قمي» در ردّ دعاوي جعفر؛ کتاب الغيبة، شيخ طوسي، صص 174 و 218؛ و ردّ صاحب زنج در توقيع امام عسکري (ع) به «محمد بن صالح خثعمي»؛ مناقب آل ابي طالب، ج 4، ص 428.

[8] به عنوان نمونه، بنگريد به: نامه امام رضا (ع) به امام جواد (ع) که از مکه توسط «محمد بن ميمون» به مدينه فرستاده شد، و اين در دوران صباوت و کودکي امام جواد (ع) بود؛ به نحوي که «موفّق» خادم، حضرت را در گهواره حمل مي نمود! الخرائج والجرائح، ج 1، ص 372، ح 1؛ و نامه اي ديگر در عيون اخبار الرضا (ع)، ج 2، ص 83 و تفسير عيّاشي، ج 1، ص 131؛ و سؤال کتبي مأمون از امام رضا (ع) درباره حقيقت اسلام و پاسخ مفصل حضرت؛ معادن الحکمة، ج 2، ص 152، ح 137.

[9] به عنوان نمونه، بنگريد به: توقيع امام عسکري (ع) به «محمد بن علي سمري» و هشدار نسبت به خطر قريب الوقوع؛ کشف الغمة، ج 3، ص 295 و تصميم «احمد بن عمر حلال» بر قتل «اخرس» به خاطر بدگويي وي نسبت به امام کاظم (ع) و توقيع امام کاظم (ع) مبني بر نهي وي از انجام تصميم مذکور؛ و سرانجام پس از مدت کوتاهي، اخرس، خود به هلاکت رسيد؛ الخرائج والجرائح، ج 2، ص 651، ح 3؛ بحارالانوار، ج 48، ص 59، ح 69؛ و توقيع ناحيه مقدسه در منع وکيلان از اخذ وجوه شرعي تا اطلاع ثانوي به خاطر توطئه وزير عباسي بر ضد آنان با ارسال تعدادي جاسوس نزد وکيلان؛ بحارالانوار، ج 51، ص 310، ح 30؛ الکافي، ج 1، ص 525، ح 30.

[10] به عنوان نمونه، بنگريد به: نفرين امام عسکري (ع) بر ضد مستعين و اعلام آن به «ابي عبدالله بن طاهر»؛ الخرائج و الجرائح، ج 1، صص 429 - 430، ح 8؛ کشف الغمة، ج 2، ص 428؛ اثبات الهداة، ج 6، ص 318، ح 66؛ بحارالانوار، ج 50، ص 248، ح 2.

[11] ر.ک: به کمال الدين و تمام النعمة، ص 486، ح 6 و ص 490، ح 13.

[12] به عنوان نمونه، بنگريد به: سؤال «علي بن محمد بن اسحاق اشعري» از ناحيه درباره حملي که همسرش مدعي بود از او نيست. و همينطور درخواست تقسيط پرداخت قيمت خانه اي که وي براي ناحيه مقدسه فروخته بود؛ و پاسخ مثبت ناحيه درباره درخواست تقسيط و سکوت درباره سؤال از حمل، چرا که اصلاً حملي در ميان نبود؛ کمال الدين و تمام النعمة، ص 497، ح 19؛ و درخواست «ابراهيم بن فرج» از ناحيه درباره نام فرزندش؛ همان، ص 498، ح 22 و درخواست مشابه از امام عسکري (ع) و پاسخ حضرت که: «سمِّه جعفراً و کَنِّه بأبي عبدالله»؛ کشف الغمة، ج 3، ص 293؛ و توقيع امام هادي (ع) به ايوب بن نوح: «اذا وُلد لک فسَمِّه محمّداً»؛ همان، ج 3، ص 246؛ و درخواست «احمد بن اسحاق قمي» از امام عسکري (ع) نمونه اي از دست خط شريف حضرت را، و پاسخ مثبت آن جناب؛ الکافي، ج 1، ص 513، ح 27؛ و توقيع ناحيه در پاسخ به درخواست کفن توسط «علي بن محمد صيمري» بدين مضمون که: «انه يحتاج اليه سنة ثمانين» أو «احدي و ثمانين» (ترديد از راوي است)؛ و در همان سال، يک ماه قبل از مرگش، ناحيه مقدس کفنش را ارسال نمود؛ کمال الدين و تمام النعمة، ص 501، ح 26؛ الارشاد، ص 356.

[13] به عنوان نمونه، بنگريد به: استيذان يکي از شيعيان با کنيه ابوجعفر، از ناحيه مقدسه درباره تطهير فرزند تازه متولد شده اش در روز هفتم ولادت، و پاسخ منفي ناحيه، و مردن طفل در روز هفتم يا هشتم، و توقيع مجدّد ناحيه و بشارت به دو فرزند ديگر، و امر به نام نهادن يکي به احمد و ديگري به جعفر؛ الخرائج والجرائح، ج 2، ص 704، ح 21؛ الکافي، ج 1، ص 522، ح 17؛ الارشاد، ص 355؛ و استيذان وي خروج براي حجّ را، و پاسخ منفي ناحيه و توقيع ديگر و بشارت به انجام حجّ در سال بعد؛ کشف الغمة، ج 3، ص 348؛ و استيذان محمد بن صالح از ناحيه مقدسه در مورد استيلاد يکي از کنيزانش، و پاسخ مثبت ناحيه به ضميمه اين جمله: «ويفعل الله ما يشاء»! پس از حامل شدن، کنيز مزبور سقط کرده و خود نيز مي ميرد؛ الکافي، ج 1، ص 524، ح 25؛ کمال الدين و تمام النعمة، ص 489، ح 12؛ واستيذان «علي بن محمد شمشاطي» از ناحيه مقدسه براي سفر با قافله يميني ها و نهي ناحيه از آن، و حمله راه زنان به آن قافله؛ کمال الدين و تمام النعمة، ص 491، ح 14؛ و شبيه آن در مورد «علي بن حسين يماني»؛ الارشاد، ص 352؛ کشف الغمة، ج 3، ص 344. نهي امام عسکري (ع) از خريد کنيزي به خاطر جنون او و کوتاهي عمرش؛ اثبات الوصية، ص 242.

[14] به عنوان نمونه، بنگريد به: درخواست «قاسم بن علاء» از ناحيه مقدّسه، دعا براي فرزندانش را، و عدم پاسخ، و مردن همه آنها، و درخواست مجدّد براي فرزندش، حسين، و پاسخ مثبت ناحيه؛ الارشاد، ص 352؛ و دعاي ناحيه براي شفاي زخم ناسور «محمد بن يوسف شاشي»؛ الکافي، ج 1، ص 519، ح 11؛ کشف الغمة ج 3، ص 344؛ الخرائج والجرائح، ج 2، ص 695؛ و توقيع امام عسکري (ع)به محمد بن حسن، و دعا براي شفاي چشم وي؛ مناقب آل ابي طالب، ج 4، ص 435؛ الکافي، ج 1، ص 510، ح 17؛ و آموختن طريق مداواي «حکم بن يسار مروزي» که بصورت مذبوح رها شده بود، توسط امام جواد (ع)؛ همان، ج 4، ص 397؛ و توقيع امام عسکري (ع) درباره مداواي تب با آويختن آيه «يا نارُکوني برداً و سلاماً علي ابراهيم»؛ کشف الغمة، ج 3، ص 288.

[15] به عنوان نمونه، بنگريد به: اِخبار امام عصر (ع) به «محمد بن ابراهيم بن مهزيار» درباره ماوقع آنچه وي و پدرش درباره اموال ناحيه گفته و کرده بودند؛ کمال الدين و تمام النعمة، ص 487، ح 8؛ و توقيع ناحيه مقدسه و اخبار از بقاء يا موت حمل در موارد متعدد؛ همان، ص 489، ح 12 و ص 492، ح 15؛ و شرح آنچه در يکي از مجالس شيعيان گذشته بود در توقيعي از ناحيه مقدّسه؛ همان، ص 498، ح 22؛ و اخبار ناحيه مقدسه از ميزان دقيق وجوه شرعي به «محمد بن شاذان بن نعيم»؛ همان، ص 509، ح 38؛ طلب کردن ناحيه مقدّسه 700 دينار متعلق به ناحيه را، از بدر، غلام احمد بن حسن؛ الارشاد، ص 354؛ و اخبار امام عسکري (ع) از عدم بروز کم آبي و عطش در سفر حج، در توقيع به «ابوعلي طهري»؛ همان، ص 342؛ کشف الغمة، ج 3، ص 286؛ و اخبار ناحيه مقدسه از فراموشي تحويل شمشير متعلق به ناحيه توسط مرد آوجي؛ الارشاد، ص 355؛ کشف الغمة، ج 3، ص 350؛ الکافي، ج 1، ص 523، ح 20؛ و اخبار امام عسکري (ع) از مسأله فراموش شده توسط سائل؛ الخرائج والجرائح، ج 1، ص 431، ح 10؛ و اعلام انتهاي عصر غيبت صغري در توقيع به سفير چهارم؛ اعلام الوري، ج 2، ص 260.

[16] به عنوان نمونه، بنگريد به: اخبار امام هادي (ع) از شهادت ابو علي بن راشد وابن بندو عاصمي در توقيع به «محمد بن فرج»؛ کتاب الغيبة، شيخ طوسي، صص 212 - 213؛ و اخبار ناحيه مقدسه از موت حاجز؛ الخرائج والجرائح، ج 2، ص 696؛ کمال الدين و تمام النعمة، ص 488، ح 9؛ و توقيع ناحيه مقدسه به سفير چهارم و اعلام تاريخ وفات او؛ کمال الدين و تمام النعمة، ص 516، ح 44؛ کتاب الغيبة، شيخ طوسي، ص 242؛ اعلام الوري، ج 2، ص 260؛ و توقيع مشابه ناحيه به «قاسم بن علاء»، وکيل آذربايجان؛ کتاب الغيبة، شيخ طوسي، ص 189؛ و اخبار امام عسکري (ع) از قتل معتز و مهتدي و مستعين؛ الارشاد، صص 340 و 344؛ مناقب آل ابي طالب، صص 432 و 436؛ الخرائج والجرائح، ج 1، ص 451؛ اثبات الوصية، صص 240 و 242؛ الکافي، ج 1، ص 506، ح 2 و 1؛ ص 510، ح 16.

[17] به عنوان نمونه، بنگريد به: توقيع امام جواد (ع) به «محمد بن فضل صيرفي» و اعلام حوائج شخصي؛ الخرائج والجرائح، ج 1، ص 387، ح 16؛ و کتابت حوائج شخصي براي «علي بن يقطين» توسط امام کاظم (ع)؛ رجال کشي، ص 434، ح 819؛ ص 269، ح 484.

[18] به عنوان نمونه، بنگريد به: توقيع امام عسکري (ع) به نعماني، و نکوهش از غلطگيري وي از نامه حضرت؛ وي مدعي شده بود که در نامه حضرت غلط نحوي وجود دارد و حضرت در پاسخ نوشت: «ما بالُ قوم يلحنوننا، وان الکلمة تتکلّم بها ننصرف علي سبيعين وجها فيها کلّها المخرج منها والحجة»؛ اثبات الوصية، ص 244.

[19] به عنوان نمونه، بنگريد به: توقيع ناحيه مقدسه در قبول استغفار و اعتذار «حسن بن فضل همداني» به خاطر ردّ هديه حضرت؛ الارشاد، ص 353؛ الکافي، ج 1، ص 520، ح 13.

[20] به عنوان نمونه، بنگريد به: توقيع ناحيه مقدسه به سفير دوم در تعزيت رحلت سفير اوّل؛ کمال الدين و تمام النعمة، ص 510، ح 41؛ کتاب الغيبة، شيخ طوسي، ص 219؛ الاحتجاج، ص 481؛ و توقيع ناحيه مقدسه در تعزيت فوت وکيل مصر که براي فرستاده وي ارسال شد؛ و ضمن اخبار از وفات او، از نحوه برخورد وي با وجوه شرعي موجود در نزدش خبر داده شده بود؛ الکافي، ج 1، ص 523، ح 19.