بازگشت

تذکر چند نکته درباره محکم و متشابه در تفسير نعماني


1. در تفسير نعماني تأ‌کيد شده است که براي روشن ساختن متشابه نياز به «مسئله الاوصياء» مي‌باشد و بدون آن، آيات متشابه سبب هلاکت مردمان مي‌باشد. [1] اين مطلب در روايات بسيار ديگري هم ديده مي‌شود؛ چنان‌چه پيش‌تر اشاره شد.

2. متشابه خواندن آيات منسوخ خالي از دشواري نيست؛ زيرا علماي اصول روشن ساخته‌اند که پديده نسخ در واقع، تقييد اطلاق زماني آيات منسوخ مي‌باشد. ظاهر اوّلي آيات منسوخ اين است که حکمي که در اين آيات بيان شده براي تمام زمان‌ها مي‌باشد. با آمدن آيه ناسخ معلوم مي‌گردد که آيه نسخ شده تنها در زماني خاص (يعني تا زمان ورود آيه ناسخ) کاربرد داشته است. بنابراين، آيه ناسخ قرينه بر اين معنا است که معناي ظاهري آيه منسوخ (و اطلاق زماني آن) مراد نيست. با توجه به اين توضيح، دشواري متشابه دانستن آيات منسوخ آشکار مي‌گردد؛ چون پيش‌تر گفتيم که آيات متشابه تأ‌ويل پذيرند و بيمار دلان با ارايه معنايي که از ظاهر آيات متشابه بر نمي‌آيد، در صدد رسيدن به اهداف نارواي خود مي‌باشند. در آيات منسوخ معناي ظاهري آيه، معنايي است که مراد خداوند سبحان نمي‌باشد؛ نه معناي تأ‌ويلي آيه.

به نظر مي‌رسد متشابه دانستن آيات منسوخ در حقيقت نوعي گسترش مفهومي براي‌لفظ متشابه از مورد آيه 7 آل عمران مي‌باشد. در واقع با توجه به اين که آيات منسوخ با آيات متشابه تأ‌ويل‌پذير از اين جهت که هر دو قابل عمل نيستند مشابهت دارند، آيات منسوخ در حوزه آيات متشابه قرار داده شده است. البته اين گسترش مفهومي که از باب مجاز مي‌باشد، نيازمند به دليل است که مي‌توان روايات را دليل آن دانست.

3. در پاره‌اي از قسمت‌هاي تفسير نعماني که به بحث محکم و متشابه مي‌پردازد اشتباه‌هايي در نسخه موجود اين تفسير رخ داده که برخي از آن‌ها را مصحّح بحار تصحيح کرده و برخي ديگر تصحيح نشده باقي مانده است. هم‌چون:

- در آغاز تفسير واژه فتنه، عبارت افتادگي دارد؛ اصل عبارت بايد مثلاً چنين باشد:

«سأ‌لوه عن المتشابه في تفسير الفتنه فقال [هو علي خمسه اوجه فمنه فتنه الاختبار و هو قوله تعالي] الم احسب الناس ان يترکوا... (ص 17)» که عبارت داخل کروشه افتاده و به قرينه سياق و به قرينه تفسير قمي، ج 1، ص اصلاح شد.

- در عبارت «امّا قضاء الکتاب والحتم فقوله تعالي: في قصه مريم: و کان امراً مقضياً، “اي معلوماً”» (ص 19) ظاهراً معلوماً مصحّف بوده و اصل آن مکتوباً يا محتوماً بوده است.

- در آغاز ذکر اقسام الامه نيز عبارت افتادگي دارد، اصل عبارت نظير اين مي‌باشد: “و سأ‌لوه صلوات اللّه عليه عن اقسام الامه في کتاب اللّه فقال: [الامه في کتاب اللّه علي وجوه، منها المذهب و هو] قوله تعالي: کان الناس امه واحده”، که به قرينه تفسير قمي، ج 1، ص 323 و تفسير نعماني، ص 26 عبارت داخل [ ] افزوده شد.

خلاصه کلام درباره تفسير نعماني به عنوان متني تفسيري‌

اين تفسير با وجود پاره‌اي اختلالات (که برخي ناشي از اشتباه ناسخان مي‌باشد) از متون ارزشمند تفسيري است. ديدگاه‌هاي مؤ‌لف در تفسير آيات بايد مدّ نظر باشد و انکار اين کتاب به عنوان متني روايي سبب بي‌ارزش شدن آن به عنوان متني تفسيري نيست.


پاورقي

[1] بحارالانوار، ج 93، صص 12 و 15.