بازگشت

مهدويت در تفسيرنعماني


يکي از انديشه‌هاي قرآني که در مقدمه تفسير نعماني بدان اشاره رفته، اخبار خروج القائم منّا عجل الله فرجه (رقم 55) است، متأ‌سفانه اين عنوان در تفسيرشرح داده نشده است.

عنوان ديگر مقدمه که با مبحث مهدويت ارتباط دارد:«رد علي من انکرالرجعه و لم يعرف تأ‌ويلها (رقم 51) مي‌باشد، در توضيح اين بحث آمده است:

و امّا الرد علي من ا‌نکرالرجعه فقول الله عزوجل: «و يوم نحشر من کل امّه فوجاً ممن يکذّب بآياتنا فهم يوزعون[ النمل / 83] اي الي الدنيا، و امّا معني حشر الاخره فقوله عزّوجل: «و حشرناهم فلم نغادر منهم احداً»[الکهف / 47]. و قوله سبحانه «و حرام علي قريه اهلکناها انّهم لا يرجعون» [ الانبياء: 95] في الرجعه، فامّا في القيامه فانّهم يرجعون.

در اين فراز، بر اين نکته تکيه شده که حشر در قيامت، حشر عام مي‌باشد که هيچ انساني از آن بيرون نيست و حشري که اختصاص به «فوجي» از کافران و مکذبان دارد نمي‌تواند در قيامت باشد، بلکه در عصر ظهور بوده و به انديشه شيعي والاي رجعت اشاره دارد.

عبارت فوق چنين ادامه مي‌يابد:

و مثل قوله تعالي: و «اذا اخذ الله ميثاق النبييّن لما اتيتکم من کتاب ثم جاءکم رسول مصدق لما معکم لتؤ‌منن به و لتنصرّنه [آل عمران / 81] و هذا لا يکون الاّ في الرجعه.

بر اساس اين آيه شريفه خداوند از پيامبران پيمان گرفته که به پيامبر [خاتم] ايمان آورده و او را ياري کنند، ايمان به پيامبر اسلام در زمان پيامبران سلف مفهوم روشني دارد، ولي معناي روشن ياري کردن پيامبر اسلام از سوي پيامبران گذشته تنها در عصر ظهور متصوّر است و نشانگر انديشه رجعت.

و مثله ما خاطب الله تعالي به الائمّه و وعدهم من النصر و الانتقام من اعدائهم، فقال سبحانه: «وعد الله الّذين آمنوا منکم و عملوا الصالحات ليستخلفنّهم في الارض کما استخلف الّذين من قبلهم و ليمکنن لهم دينهم الّذي ارتضي لهم و ليبدّلنّهم من بعد خوفهم امنا يعبدونني لا يشرکون بي شيئاً[النور/ 55] و هذا انّما يکون اذا رجعوا الي الدنيا، و مثله قوله تعالي: «و نريد ان نمنّ علي الّذين استضعفوا في الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثين »[القصص / 5] و قوله سبحانه: « ان الّذي فرض عليک القرآن لرادّک الي معاد)[القصص / 85] اي رجعه الدنيا

وعده پيروزي شکوه‌مند مؤ‌منان و دين باوران و حکمراني ايشان بر بسيط زمين و گسترش امن و امان و برچيده شدن بساط ترس و بيم، جز در عصررجعت تحقق نخواهد داشت.

در ادامه براي رفع اين استبعاد که چگونه مي‌توان باور کرد که پيش از قيامت، انساني به دنيا باز گردد، نمونه‌هاي قرآني حيات دوباره انسانها در همين دنيا ذکر شده است:

و مثله قوله «الم‌تر الي الّذين خرجوا من ديارهم و هم الوف حذر الموت فقال لهم الله موتوا ثم احياهم [البقره / 243] ثم ماتوا، و قوله عزوجل «و اختار موسي قومه سبعين رجلاً لميقاتنا [الاعراف/ 155] فردّهم الله تعالي بعد الموت الي الدنياو شربوا و نکحوا و مثله خبر العزيز.»

در لابلاي تفسير نعماني عبارات جالبي درباره امام عصر ديده مي‌شود، در بحث محکم و متشابه به تناسب بحث از معاني ضلال، از معاني اين واژه گم گشتگي ذکر شده، اشاره شده که در روايتي از حضرت پيامبر (ص) خطاب به حضرت وصي (ع) از مردمان عصر غيبت که امام زمان خويش را گم کرده‌اند و در انتظار ظهور خورشيد هدايت، بر صبر و استفامت پاي مي‌فشرند به اهل ضلال تعبير شده است:

يا اباالحسن حقيق علي الله ان يدخل اهل الضلال الجنه، و انّما اعني بهذا المؤ‌منين الّذين قاموا في زمن الفتنه علي الايتمام بالامام الخفي المکان المستور عن الاعيان، فهم بامامته مقرّون، و بعروته مستمسکون و لخروجه منتظرون، موقنون غير شاکّين، صابرون مسلمون، و انّما ضلّوا عن مکان امامهم و عن معرفه شخصه.

در عصر غيبت اين مردمان هستند که گم شده‌اند واز برکت حضور امام و آگاهي شخصي آن عزيز دور مانده‌اند وگرنه وجود امام عصر عجل الله تعالي فرجه سراسر حضور است.

در اينجا پس از ذکر تمثيلي آمده است:

فکذلک المنتظر لخروج الامام (ع) المتمسّک بامامته، موسّع عليه جميع فرائض الله الواجبه عليه، مقبوله منه بحدودها، غير خارج عن معني ما فرض الله فهو صابر محتسب لا تضرّه غيبه امامه. [1] .

در توضيح اقسام نور و معاني آن در قرآن با اشاره به اين که قرآن و اوصياء معصومين نور الهي هستند که با آن شهرها روشن شده و بندگان خدا هدايت يافته، به تأ‌ويل آيه «الله نور السماوات و الارض...[نور/ 35 ] پرداخته، مقاطع آيه بر حضرت پيامبر (ص)، صديقه طاهره (س) و اولاد معصومين ايشان (ع) تطبيق شده، از جمله آمده،والکوکب الدُّرّيّ القائم المنتظر الّذي يملا الارض عدلا.ً [2] .

مباحث عام امامت هم در سراسر تفسير نعماني موج مي‌زند.


پاورقي

[1] بحارالانوار، ج 93، ص 16.

[2] همان جا، ص21.