بازگشت

کتاب الفرائض


ابوالعباس نجاشي در ترجمه ابو عبدالله نعماني از اين کتاب وي نام مي‌برد، [1] ولي اثري از آن در دست نيست و کسي را نيافتيم که از آن مطلبي نقل کند، در اينجا تنها تلاش مي‌کنيم موضوع اين کتاب را توضيح دهيم:

کلمه فرائض (جمع فريضه) به معاني چندي استعمال مي‌شود، فريضه و فرض گاه به معناي واجب (بدون هيچ قيدي) بکار مي‌رود. در کتاب العين آمده است:

الفرض: الايجاب... و الفريضه الاسم، [2] در لسان العرب هم مي‌گويد: فرضت الشيء اَفرِضه فرضاً اوجبته... و افترضه کفرضه و الاسم الفريضه... [3] و الفرض و الواجب سيان عند الشافعي و الفرض آکد من الواجب عند ابي حنيفه. [4] .

نجاشي در ترجمه محمد بن الحسن بن عبدالله جعفري، [5] کتاب علل الفرائض و النوافل را به وي نسبت مي‌دهد، کلمه فرائض در اين عبارت به قرينه تقابل با نوافل به معناي مطلق واجب مي‌باشد.

و گاه اين کلمه به معناي عمل واجبي است که وجوب آن مستقيماً از سوي پروردگار عالم جعل شده است، [6] در مقابل سنت به معناي حکمي که پيامبر اکرم (ص) با توجه به آگاهي الهيي که از مصالح و مفاسد امور داشته آن را جعل کرده که قهراً مورد امضاء حضرت ربوبي مي‌باشد.

بين واجبات مستقيم الهي و واجبات غيرمستقيم الهي تفاوت هايي در احکام ديده مي‌شود که نشانگر اهميّت بيشتر قسم نخست مي‌باشد، در حديث معروف «لا تعاد الصلاه» با عبارت «لا تنقض السنه الفريضه» [7] «به اين نکته اشاره شده است، تفصيل اين بحث در خور اين نوشتار نيست.

هر يک از اين دو معنا را براي فرائض در نظر بگيريم، کتاب فرائض نعماني به ابواب مختلف فقه ارتباط مي‌يابد، البته ممکن است فرائض را به معناي مطلق واجبات (علمي و عملي، کرداري و اعتقادي) بدانيم که در اين صورت کتاب مضموني کلامي‌- فقهي دارد نظير کتاب شيخ طوسي؛ «الاقتصاد فيما يجب علي العباد» که بخش نخست آن کلامي و بخش دوم آن فقهي مي‌باشد. [8] .

باري، فرائض گاه به معناي خصوص مواريث به کار مي‌رود. در شمار آثار مؤ‌لفّان بسياري در کتب فهارس نام کتاب الفرائض ديده مي‌شود [9] که مراد از آن در بسياري از موارد همين مواريث مي‌باشد. ذکر اين نام در کنار ديگر ابواب فقهي به ويژه کتاب الوصايا، شاهد خوبي بر اين معنا است. کتاب فرائض از مؤ‌لّفان زير به اين باب فقهي مربوط است: حسن بن سعيد و حسين بن سعيد (مشترکاً)، [10] احمد بن محمد بن الحسين بن الحسن بن دول قمي، [11] صفوان بن يحيي، [12] عبدالعزيز بن يحيي جلودي، [13] علي بن الحسن بن علي بن فضال، [14] محمدبن اورمه، [15] موسي بن الحسن بن عامر [16] و به احتمال زياد: الحسن بن محمد بن سماعه [17] و علي بن الحسن طاطري، [18] محمد بن الحسن صفار، [19] معاويه بن حکيم، [20] الحسن بن محبوب [21] .

نجاشي سه کتاب الفرائض الکبير و الفرائض الاوسط و الفرائض الصغير را به فضل بن شاذان نسبت مي‌دهد [22] که علي القاعده بايد به بحث مواريث برگردد و فتاوايي که در کتب حديثي درباب ارث از اين دانشمند نقل شده، [23] از يکي از اين کتابها نقل شده باشد.

فتاوايي هم از يونس بن عبدالرحمن در کتب حديثي نقل شده [24] که بايد برگرفته از کتاب الفرائض يا کتاب الفرائض الصغير وي باشد. [25] .

کتاب الايجاز في الفرائض تأ‌ليف شيخ طوسي، [26] و احتجاج الشيعه علي زيد بن ثابت في الفرائض اثر سعد بن عبدالله [27] مربوط به مواريث مي‌باشد.

گفتني است که يکي از مواريث اهل بيت (ع) کتابي به املاء پيامبر (ص) و خط حضرت امير (ع) بوده [28] که با نام صحيفه الفرائض [29] يا صحيفه کتاب الفرائض [30] از آن ياد مي‌شده است. اين کتاب را امام باقر (ع) به زراره و محمد بن مسلم نشان داده است. احتمالاً اين کتاب بخشي از کتاب علي (ع) باشد [31] که در روايات بسياري از امامان (ع) در ابواب مختلف فقه و غير فقه از آن نقل شده است. [32] .

در يک جايي از کتاب کافي، از روايات مفصلّي که درباره ديات اعضاي بدن انسان از حضرت امير (ع) نقل شده با عنوان «کتاب الفرائض» ياد شده؛ (عرضنا کتاب الفرائض عن اميرالمؤ‌منين (ع) علي ابي الحسن (ع) فقال هو صحيح)، [33] ولي عرضهِ اين کتاب در جايي ديگر با عبارت «عرضت کتاب الديات» [34] و در جايي ديگر با عبارت «عرضت الکتاب يا عرضت کتاب علي (ع)» [35] ذکر شده، که تعابيري صحيح بوده و به نظر مي‌رسد که تعبير کتاب الفرائض درباره کتاب الديات صحيح نباشد و از اشتباه و خلط راويان نشأ‌ت گرفته باشد.

براي فرائض در لغت معاني ديگري هم ذکر شده [36] که بر فرض صحّت چنين معانيي، [37] بعيد است مراد از کتاب الفرائض يکي از اين معاني باشد.

از تأ‌ليف کتاب الفرائض به دست ابو عبدالله نعماني مي‌توان فقيه بودن وي را برداشت کرد.


پاورقي

[1] رجال نجاشي، ص383 / 1043.

[2] کتاب العين، ج7، ص28.

[3] لسان العرب، ج7، ص202.

[4] لسان العرب، ج7، ص203.

[5] رجال نجاشي، ص324 / 884.

[6] در کافي، ج1، ص265، بابي با نام باب التفويض الي رسول الله (ص) والي الائمه (ع) في امر الدين، و در بصائر الدرجات ص 378 و 383 دو باب در اين مضمون وارد شده که از روايات بسياري که در آنها نقل شده به روشني ولايت تشريعي پيامبر و ائمه معصومين (ع) به دست مي‌آيد.

[7] خصال، ص284 / 35. فقيه ج1، ص339 / 991 و نيز تهذيب، ج2، ص152 / 55 که ظاهراً برگرفته از فقيه است.

[8] از کتابهاي کلامي فقهي ديگر، از کتاب جمل العلم و العمل اثر سيد مرتضي و مختصر مالايسع المکلف الاخلال به تأ‌ليف شيخ طوسي، و واجب الاعتقاد علامه حلي (ذريعه، ج25، ص4) مي‌توان ياد کرد.

[9] علاوه بر مواردي که پس از اين خواهد آمد، ر.ک. رجال نجاشي، ص36 / 73، ص97 / 240 (اين نويسنده همچون نعماني کتابي هم در غيبت دارد)، 132 / 339، 166 / 438، 215 / 561، 263 / 688، 283 / 752، 339 / 908، 341 / 916، 385 / 1046، 393 / 1051، 399 / 1067، 433 / 1164، 443 / 1194؛ فهرست طوسي، ص29 / 34، 72 / 91، 325 / 504، 401 / 611، 426 / 663 «کتاب الفرائض عن الصادق (ع)»، 519 / 824.

[10] رجال نجاشي، ص58 / 137. فهرست طوسي ص150 / 230.

[11] رجال نجاشي، ص89 / 223.

[12] رجال نجاشي، ص197 / 524. فهرست طوسي، ص242 / 356.

[13] رجال نجاشي، ص240 / 640.

[14] رجال نجاشي، ص257 / 676.

[15] رجال نجاشي، ص329 / 891، و نيز ر.ک. فهرست طوسي ص407 / 621.

[16] رجال نجاشي، ص406 / 1078.

[17] رجال نجاشي، ص41 / 84. فهرست طوسي، ص134 / 193، رساله ابي غالب زراري، ص184.

[18] رجال نجاشي، ص255 / 667.

[19] رجال نجاشي، ص354 / 948.

[20] رجال نجاشي، ص412 / 1098.

[21] فهرست طوسي، ص122 / 162.

[22] رجال نجاشي، ص307 / 840. شيخ طوسي در فهرست‌، ص361 / 564 تنها دو کتاب الفرائض الکبير و الفرائض الصغير را به وي نسبت مي‌دهد.

[23] کافي، ج7، ص88 - 90، 95 - 96، 98 - 99، 105 - 108، 116 - 118، 120 - 125، 142، 145 - 146، 148 - 149، 161 - 162، 166 - 167. فقيه، ج4، ص257، ص267، 269 و 274 و 276 و 286 و 292 و 295 و 320.

[24] کافي، ج7، ص83 - 84، 115 - 116 و نيز ر.ک. ص145 و 164 و 121؛ فقيه، ج4، ص293.

[25] رجال نجاشي، ص447 / 1208 و نيز ر.ک. فهرست طوسي، ص511 / 813.

[26] اين کتاب در ضمن الرسائل العشر (ص267 - 281) توسط دفتر انتشارات اسلامي، قم، حدود 1403ق، انتشار يافته است.

[27] رجال نجاشي، ص177 / 467، و نيز ر.ک. کافي، ج7، ص75، ص407 / 2.

[28] کافي، ج7، ص93 / 1، 94 / 3، 98 / 3. فقيه، ج4، ص263 / 5614، 268 / 5616. تهذيب، ج9، ص247 / 2، ص270 / 4 و....

[29] کافي، ج7، ص81 / 4، 94 / 2. تهذيب، ج9، ص272 / 6، ص273 / 9 و 306 / 14.

[30] کافي، ج7، ص93 / 1. تهذيب، ج9، ص247 / 2 و 270 / 4.

[31] در کتاب الميراث از کتاب علي (ع) مطالبي نقل شده، ر.ک. کافي، ج7، ص77 / 1، 136 / 1 بويژه نقل ابي بصير در ص119 / 1، از امام صادق (ع) که حضرت در پاسخ سؤ‌الات ابي بصير از فرائض، کتاب علي (ع) را که «کتاب جليل» بوده، به وي نشان مي‌دهند. و نيز فقيه ج4، ص283 / 5636، ص306 / 5656. تهذيب، ج9، ص308 / 24 و 325 / 9.

[32] به عنوان نمونه براي مضامين غير فقهي همچون مضامين اعتقادي و اخلاقي ر.ک. کافي، ج1، ص41 / 1 (لزوم بذل علم)، ص407 / 1 (باب ان الارض کلّها للام)، ج2، ص71 / 2 (باب حسن الظنّ بالله)، ص136 / 22 (باب ذمّ الدنيا)، ص259 / 29 (باب شدّه الکبائر)،... و در مضامين فقهي، کافي، ج3، ص9/4 (باب الوضوء من سؤ‌ر الدواب)، ص175 / 6، باب جنائز الرجال و النساء)، ص505 / 17 (باب منع الزکاه)، ج4، ص340 / 7 (باب مايلبس المحرم من الثياب و مايکره له لباسه)، 368 / 3 (باب المحرم يموت)، 389 / 5 (باب کفاره ما اصاب المحرم من الطير و البيض) و ابواب ديگر فقهي.

[33] کافي، ج7، ص330 / 1. تهذيب ج10، ص285 / 9 که مأ‌خوذ از کافي است.

[34] کافي، ج7، ص311 / 1. تهذيب ج10، ص245 / 1 که برگرفته از کافي است.

[35] در کافي، ج7، ص327 / 5 با عبارت: «عرضت الکتاب» نقل شده که همين روايت در تهذيب، ج10، ص292 / 1135 با عبارت «عرضت کتاب علي» نقل شده که احتمالاً نقل به معنا است.

[36] در لسان العرب، ج7، ص203، آورده است: الفريضه من الابل و البقر ما بلغ عدده الزکاه... و الفريضه ما فرض في السائمه من الصدقه... و في حديث حنين: «فان له علينا ست فرائض و هو البعير المأ‌خوذ في الزکاه، سمي فريضه، لانّه فرض واجب علي رب المال، ثم اتسّع فيه حتي سمي البعير فريضه في غير الزکاه.

معاني چندي براي فرض هم ذکر شده که نمي‌دانيم کلمه فريضه هم بدين معاني به کار رفته است، مثلاً: 1 - التوقيت، و کل واجب موقت فهو مفروض. 2 - القرائه، يقال فرضت جزئي اي قرا‌ته. 3 - الهبه.4 - العطيه المرسومه و....

[37] مثلاً در لسان العرب ج7، ص203، آورده: الفرض: السنه، فرض رسول الله (ص) اي سنّ، اگر مراد از سنت، مستحب باشد، چنين استعمالي روشن نيست.