بحران امامت در عصر غيبت و مسأله طول عمر امام
غيبت امام عصر (عليهالسّلام) آزمايش بزرگ الهي بود، با وجود روايات بسياري که درباره اين غيبت وارد شده و زمينهسازيهاي چندي که از سوي ائمه (عليهمالسّلام) براي آمادهسازي مردمان براي اين دوران صورت پذيرفته [1] ، گروه بسياري از شيعيان با پيدايش غيبت، دست از حق شسته و به مذاهبي انحرافي گراييدند. به گفته نعماني، اکثر جامعه شيعه با رخ دادن غيبت از راه مستقيم کناره گرفته، گروهي راه غلو و گروه ديگر راه تقصير پيمودند و بهجز گروهي اندک، همگي در امام زمان خويش (عجّلاللّهتعاليفرجهالشّريف) ترديد کردند. [2] نعماني چند بار بر اين نکته تأکيد ميکند؛ که تنها اندکي از مدعيان تشيّع به نظام امامت وفادار ماندند و امامت امام عصر (عليهالسّلام) را پذيرا شدند. [3] .
نعماني به تفصيل نام فرقههاي انحرافي و انديشههاي ايشان را ذکر نميکندو تنها به برخي از اين فرقهها اشاره ميکند.
وي در جايي از کتاب پس از ذکر رواياتي چند ميافزايد که اين احاديث بر سرانجام طوائف منسوب به تشيع که با گروه اندک پايدار بر امامت جانشين امام حسن عسکري (عليهالسّلام) مخالفت ورزيدند، دلالت دارد؛ زيرا جمهور شيعيان [امامت حضرت را باور ندارند]، برخي درباره جانشين آن امام ميگويند که وي در کجاست؟ و اين امر چگونه است؟ او تا چه زماني در پرده غيبت ميماند؟ و مدت عمر وي چه مقدار خواهد بود اکنون که بيش از هشتاد سال عمر دارد، برخي ديگر معتقدند که آن حضرت در گذشته است و برخي ديگر اصل ولادت وي را انکار ميکنند و وجود وي را از اساس باور ندارند و کساني را که آن حضرت را پذيرفتهاند به باد مسخره ميگيرند. برخي ديگر،مدت عمر حضرت را بعيد شمرده و به اين موضوع عقيده ندارند که خداوند قادر توانا، ميتواند عمر ولياش را همچون عمر کهنسالترين مردم عصر خود يا غير عصر خود طولاني گرداند و پس از گذشت اين مدت و بيشتر از آن وي را ظاهر سازد. [4] .
نعماني در ادامه با دو بيان به پاسخ شبهه طول عمر امام (عليهالسّلام) ميپردازد. پيش از توضيح پاسخ نخست نعماني متذکر ميشويم که در هنگام تأليف کتاب مدت عمر امام عصر (عجّلاللّهتعاليفرجهالشّريف) از انسانهاي عادي فراتر رفته بود، لذا مسأله عمر طولاني امام (عليهالسّلام) به صورت يک شبهه مطرح گرديده، ولي با عنايت به اين که عمر آن حضرت از حداکثر عمر کهنسالان بيشتر نبود، مجال اين پاسخ نعماني فراهم بود که ما بسياري از مردمان زمان خويش را ديدهايم که صد سال و بيشتر عمر کردهاند و از قواي بدني کاملي برخوردارند.
ولي اين پاسخ تنها پاسخي مقطعي بوده؛ زيرا تضميني در کار نبود که امام (عليهالسّلام) بزودي ظهور کند. نعماني ميدانست که چه بسا مدّت عمر آن حضرت از حداکثر عمر کهنسالان نيز افزونتر گردد. لذا نعماني پاسخ اساسي اين شبهه را چنين ميدهد که چه مانعي دارد که عمر طولاني امام (عليهالسّلام) خود يکي از امتيازات آن حجت بزرگ الهي باشد؛ زيرا هيچ دليلي وجود ندارد که عمر آن حضرت بايد همسان ديگر مردم باشد، نعماني با تمثيل اين موضوع به داستان زنده ماندن حضرت موسي (عليهالسّلام) که قصه آن در قرآن حکايت شده مطلب را روشنتر ميسازد، در داستان ولادت حضرت موسي با آن همه تلاشي که ستمگران براي جلوگيري از ولادت آن حضرت انجام دادند، خداوند سبحان با روشي غير عادي آن حضرت را زنده نگاه داشت، تا بدانجا که وي در آغوش همان کسي که در جستجويش کودکان بسياري را از دم تيغ گذراند، تربيت شد و پس از ماجراهاي طولاني که در قرآن حکايت شده، سرانجام زمان ظهور وي فرا رسيد و با اذن خداوند آشکار گرديد.
گويا تکيه نعماني در اين تمثيل بر دو نکته است، نکته نخست اين که سنت الهي در حفظ انبياء و اولياء الهي بر اين قرار نگرفته که حتماً از طريق عادي و متعارف آنها را حفظ کند، بلکه گاه از راه غير متعارف، اولياي خود را محافظت مينمايد، مدّت عمر امام عصر (عليهالسّلام) هم ميتواند غيرعادي باشد.
نکته ديگر اين که حضرت موسي (عليهالسّلام) در آغاز زندگي و دوران کودکي و اوائل جواني در غيبت بسر ميبرد، مفهوم غيبت بدين معناست که اطرافيان وي، او را نميشناختند و از اين که او ذخيره الهي براي انتقام از ستمگراناست، آگاه نبودند ومفهومي شبيه اين مفهوم ميتواند درباره امام عصر (عليهالسّلام) مطرح گردد.
در اين جا اشاره به بحثي درباره نگرش جامعه آن روز به مسأله غيبت و مدت آن مفيد به نظر ميآيد.
پاورقي
[1] از جملهاقداماتيکهاز سوي (عليهمالسّلام) برايآمادهسازيمردمبرايعصر غيبتصورتگرفت، تشکيلنظاموکالتو ارتباطغيرمستقيممردمبا ائمه (عليهمالسّلام)، و پاسخندادنروشنبهپرسشهايدينيو ارجاعبهرواياتامامانپيشينبا ارائهکيفيتحلناسازگاريرواياتمتعارضو... ميباشد.
[2] غيبتنعماني، ص21.
[3] غيبتنعماني، ص26 و 27 و 157 و 169 و 170 و 186.
[4] غيبتنعماني، ص157.