آسيب ها گسست و دنباله روي؛ سلامت: هدايت
در اين محور، آسيب هاي تربيت ديني به طور کلي، عبارتند از گسست و دنباله روي. در تربيت ديني، گسست ميان نسل پيشين و نسل بعدي هنگامي رخ مي دهد که نسل پيشين، به گونه اي از سنت گرايي متحجرانه روي آورد که مانع هم سخني و هم فکري ميان آنها و نسل بعدي گردد. آسيب زايي گسست، بسيار چشمگير است به طوري که در اصل، مانع تحقق تربيت مي گردد. از سوي ديگر و در قطب مقابل، دنباله روي، آسيب ديگري است که در کمين تربيت ديني است. دنباله روي به اين معناست که نسل پيشين، تسليم خواست ها و بلکه هوس هاي نسل بعدي گردد. آسيب زايي دنباله روي نيز در آن است که تربيت را در اثر حرکتي به شدت انفعالي، دچار استحاله مي سازد. همچون محورهاي پيشين، در اين محور نيز بايد به داد و ستد نهاني ميان دو قطب آسيب توجه داشت. بروز گسست، نسل پيشين را بر آن مي دارد که به دنباله روي روي آورد، چنانکه دنباله روي در شکل نهايي خود، نسل پيشين را چنان به بي معنايي دچار مي سازد که ممکن است به رها کردن نسل بعدي و گسست رضا دهد. در حالت سلامت، هدايت قرار دارد. هدايت با گسست متفاوت است زيرا هدايت مستلزم آن است که هدايت گر به زبان مخاطب خود و در حد انديشه او سخن بگويد. همچنين، هدايت با دنباله روي نيز آشکارا متفاوت است زيرا هدايت گر بايد مخاطب خود را به سوي حقيقت هايي راه ببرد.
پس از اشاره به آسيب ها و سلامت تربيت ديني به طور کلي، اکنون، به توضيح بيشتر آنها در خصوص مهدويت مي پردازيم.
در قطب نخست آسيب ها، گسست ميان دو نسل مطرح است. چنانکه گذشت، گسست هنگامي رخ مي دهد که هم زباني و هم انديشي نسل پيشين و نسل بعدي ناممکن گردد. اين آسيب در مسأله مهدويت نيز مي تواند رخ دهد. هنگامي که مباحث و مطالب مربوط به مهدويت، به زباني مهجور مطرح گردد يا با مسائل و مباحثي که نسل جديد با آنها درگير است، ارتباط نيابد، گسست رخ مي نمايد. گاه نسل پيشين، در طرح مسأله مهدويت با نسل نو، بر جنبه هايي فرعي و جانبي از آن تأکيد مي کنند يا آن را در قالب نمادهايي عرضه مي کنند که نسل نو چندان ارتباطي ميان آنها و مسائل زمان خويش نمي يابد. در حالي که مسائل محوري و اساسي مهدويت، چنان است که با مسائل جاري هر نسلي ارتباط مي يابد و اين گونه جنبه هاي مهدويت است که بايد در کانون توجه قرار گيرد. در ادامه بحث، به مسائل محوري مهدويت اشاره خواهيم نمود.
در نقطه مقابل، قطب آسيب زاي ديگر، دنباله روي نسل پيشين نسبت به نسل جديد است. چنانکه در بالا بيان شد، دنباله روي از آن رو آسيب زاست که نسل جديد را از آرمانها محروم مي سازد و آنها را در حد اميال يا آراء رايجشان محدود مي نمايد. اگر در عرصه مهدويت نيز دنباله روي رخ نمايد، چهره اي آسيب زا به آن داده مي شود. دنباله روي در عرصه مهدويت، به دو شکل مي تواند آشکار شود: نخست، سخن نگفتن از آن، به سبب اين که به ذائقه نسل جديد، خوش نمي آيد. دوم، سخن گفتن از آن، اما به گونه اي که به الگوهاي رايج حکومتي و سياسي، فروکاسته شود. به طور مثال، اگر امروزه، دمکراسي، شکل مطلوبي از حکومت محسوب مي شود، کساني بکوشند حکومت مهدي (ع) را برحسب آن، مورد فهم و تفسير قرار دهند. در اين مورد، ممکن است برخي از روايات نيز مستند قرار گيرد، مانند اين که از قول پيامبر(ص) در باره آن حضرت نقل شده است: «مهدي با ياران خود مشورت مي کند» [1] .
اما هيچ يک از اين دو صورت دنباله روي، مطلوب نيست. در مورد نخست، يعني ذائقه نسل جديد را مناسب با مهدويت نيافتن، دليلي بر ترک آن نيست. بخشي از کار تربيت، ايجاد تغيير ذائقه است. اما در اين خصوص، بيشتر بايد به نحوه عرضه مطلب توسط نسل پيشين، بدگمان بود تا اين که ذائقه نسل جديد را به طور مستقيم مسئول انگاشت. در مورد دوم، يعني فروکاستن مهدويت به شکل هاي رايج حکومت مانند دمکراسي نيز ضرورتي بر اين کار نيست. تجربه هايي که بشر در طول راه مي يابد، هنوز خامي هاي بسيار دارد و بايد در تب و تاب تحولات جوامع بشري آزموده شود، چنانکه امروزه، دمکراسي با همه جنبه هاي مثبتي که دارد، مورد نقادي هاي بسياري است. بي ترديد، آينده زندگي بشر، شاهد مطرح شدن شکل هاي حکومتي بسيار زبده تري از دمکراسي خواهد گرديد.
به دور از دو قطب آسيب زاي گسست و دنباله روي، حالت سلامت در اين محور، عبارت از هدايت است. هدايت، متفاوت با گسست و دنباله روي است. هادي، هم بايد به زبان و متناسب با انديشه مخاطبان خود سخن بگويد و هم از پيروي اهواء آنان دوري گزيند. مهدويت نيز، چون پاره اي از مجموعه معرفتي تربيت دين، بايد اين نقش هدايت کنندگي را در جريان تربيت بازي کند. براي اين امر، کساني که مسأله مهدويت را در جريان تربيت ديني مطرح مي سازند، بايد هم تناسب و هماهنگي آن را با ذهن و زبان نسل جديد بازشناسي کنند و هم مراقب باشند که آن را به اميال و آراء رايج آنان فرونکاهند. جالب توجه است که خود مهدي(ع) نيز نقش هدايت گري را بازي خواهد کرد و هواهاي مردم را به هدايت بازخواهد گرداند، چنانکه امام علي(ع) در باره آن حضرت مي گويد: «هواهاي نفساني را به متابعت هدايت الهي بازمي گرداند، در روزگاري که هدايت الهي را به متابعت هواهاي نفساني درآورده باشند. آراء و انديشه ها راتابع قرآن گرداند در روزگاري که قرآن را تابع آراء و انديشه هاي خود ساخته باشند.» [2] .
پاورقي
[1] عن النبي (ص): «فيستشير المهدي اصحابه» (الزام الناصب، به نقل از آقائي و همکاران، درسنامه تاريخ عصر غيبت، ص 256).
[2] علي(ع): «يَعطف الهوي علي الهدي اذاعطفوا الهدي علي الهوي و يعطف الرأيَ علي القرآن اذا عطفوا القرآن علي الرأيِ»(نهج البلاغه: خطبه 138).