فرايند غيبت کبري
پيش از بررسي راه حل هاي مطرح شده براي اين چالش ها و پيامدهاي ويژه ي غيبت و مشکلات اجتناب ناپذير آن، لازم است از يک اصل کلي غفلت نکنيم. اين اصل، ضرورت توجّه به اهداف اصلي غيبت و فرايند آن است.
از بحث هاي گذشته در زمينه ي فلسفه ي غيبت، روشن شد که اهداف بلندِ حضور و ظهور امامِ معصوم در جامعه ي بشري، و عدم آمادگي جامعه ي اسلامي و شيعي براي بهره برداري بهينه از وجود امام و رهبر عدل گستر، و عدم قدرت آنان براي حمايت و جانبداري همه جانبه از وجود يگانه رهبر لايق و شايسته ي عدل گستري که براي چنين هدفي بزرگ، خداي متعال او را ذخيره کرده است و به جز او رهبر ديگري ذخيره نشده است، دوران غيبت را دوراني اجتناب ناپذير کرده تا شرايط لازم براي ظهور و حضور اين امامِ معصوم فراهم گردد. [1] .
در حقيقت، در دروان غيبت، بايد احساسِ نياز مبرم به وجود اين رهبر آسماني، در ميان مردم جامعه ي اسلامي يا جوامع بشري، آن چنان رشد کند و سطح توان مندي ها و امکانات، ارتقا يابد، و مردم از امامِ معصوم و آرمان هاي بلند او، حداکثر پاسداري را به عمل آورند و سطح فداکاري آنان بالا رود، تحمّل مسئوليّت و انجام وظيفه، در سطح بين المللي، و فرمان پذيري از آن وليّ اعظم به گونه اي شود که اهداف و آرمان هاي بلند الهي براي بشريّت، تحقق پذير باشد؛ زيرا، امام معصوم عليه السلام از مسيري کاملاً طبيعي که اختيار مردم در آن نقش اساسي دارد، حرکت مي کند، لذا مردم، بدون آمادگي کامل و کافي، نمي توانند اهداف بلند امام را تحمّل و از او حمايت کنند.
بنابراين، تمامِ مشکلات دوران غيبت، با توجّه به اين فرايند، بايد مطالعه و بررسي گردد و سطح رشد فرهنگ جامعه ي بشري و جامعه ي اسلامي و جامعه ي شيعي، به سمت فراهم آمدن مقدّماتِ ظهور امام عليه السلام سنجيده شود. تحمّل مشکلات، در اين صورت، امري طبيعي، و مستلزم رشد و حرکت به سوي کمال مطلوب است در نتيجه، اگر حرکت جامعه، حرکتي تصاعدي به سمت اهداف مطلوب باشد، اين حرکت، فرايندي معقول و مقبول خواهد داشت.
از آن جا که رشد فرهنگي جامعه ي شيعي - که به دست امامان معصوم عليهم السلام، پشتيباني و آبياري مي شد - و تشکيلات منسجم و قوي که جامعه ي شيعي را در دوران اختناق و خفقان از پاشيده شدن و مسخ هويّت نگه مي داشت و مانند سيستمي خودکار و شبکه اي پيچيده و ريشه دار، به حيات خود ادامه مي داد، «استمرار اين رشد و انسجام» کليد رمز تحوّلات مثبت در دوران غيبت به شمار مي رود، بنابراين نبايد اختلافات و پديده هاي منفي را که در جامعه ي شيعي، به طور سطحي و نه عمقي، ظاهر مي شوند، جداي از ريشه هاي تنومند اعتقادي و فرهنگي و سيستم طبيعي و محکمي که به دست امامان تغذيه و پشتيباني مي شود، مطالعه کنيم، بلکه مجموعه فعّاليت هاي امام معصوم و اصحاب و حواريان او، و مجموعه ي فعّاليت هاي دانشمندان و متربّيان مکتب اهل بيت عليهم السلام را بايد يک جا ببينيم.
بنابراين، بايد مجموعه رهنمودهاي امام مهدي عليه السلام در دوران غيبت صغرا و صدر غيبت کبري، و مجموعه ي رهنمودها و فعّاليّت هاي وکلا و نواب خاص امام عليه السلام در آن دوران و شبکه ي آنان، و مجموعه ي فعّاليّت هاي علماي آن دوران و فعّاليّت هاي علماي سده ي اوّل غيبت کبري به دقّت مطالعه و ارزيابي شود تا بتوانيم راه حل هاي طيّ شده براي ترميم اين چالش ها را مورد ارزيابي قرار دهيم.
پاورقي
[1] به شماره ي چهارم فصلنامه ي انتظار، تاريخ غيبت کبري، مراجعه شود.