بازگشت

ويژگي هاي غيبت کبري


پس از زمينه سازي هاي عسکريين عليهما السلام امام مهدي عليه السلام رهبري خود را با سفير و نايبي شناخته شده، شروع کرد. ابوعمرو عثمان بن سعيد عَمْري، نزد شيعيان، مقامي والا داشت. او، از دوران نوجواني، در خدمت امامان عليهم السلام بود. در دَه سال آخر زندگي امام هادي عليه السلام رهبري سازمان وکالت را بر عهده داشت. [1] امام حسن عسکري عليه السلام نيز وکالت او را تأييد [2] و او را جانشين فرزندش مهدي عليه السلام معرّفي کرد. او بود که مراسم تغسيل و تکفين و تدفين حضرت حسن عسکري عليه السلام را عهده دار شد. توقيعات حضرت مهدي عليه السلام توسّط وي، همچون گذشته، به دست شيعيان مي رسيد. [3] .

شيعيان، با مراجعه به اين شخصيّت شناخته شده، مشکلات خود را مطرح مي کردند و پاسخ لازم و مناسب را مي گرفتند. همين نوع از ارتباط ميان شيعيان و امامِ غايب، در نخستين مرحله از غيبت، طيّ شصت و نُه سال برقرار بود. بنابراين، ارتباط با امام مهدي عليه السلام ارتباطي دو جانبه بوده است، يعني هر وقت که امام عليه السلام صلاح مي دانست، پيام خود را به شيعيان مي رساند و هر وقت شيعيان خواسته اي داشتند، با مکاتبه يا شفاهي، به واسطه ي وکلاي شناخته شده ي امام عليه السلام پاسخ خود را از امام عليه السلام دريافت مي کردند.

در دوّمين مرحله از غيبت - که غيبت کبري نام گرفت - اين ارتباط دو جانبه، لغو شد و به ارتباطي يک جانبه، بلکه به يک نوع عدم ارتباط محسوس و قابل شناخت براي عموم تبديل گشت. نايبان عام امام مهدي عليه السلام، تعيين ويژه اي که با نام و نشان باشد، نداشتند و کسي از آنان، ادّعاي ارتباط ويژه با امام غايب را نداشت، بلکه نمي توانست داشته باشد؛ زيرا، که امام مهدي عليه السلام در آخرين توقيع خود به ابوالحسن علي بن محمد سَمَري چنين فرمود:

«... فَقَد وَقَعَتِ الغيبة الثانيةُ [التامّة ] فلا ظهور إلا بعد إذن الله عزّوجل، و ذلک بعد طول الأمد و قسوة القلوب و امتلاء الأرض جوراً، و سيأتي شيعتي مَنْ يدّعي المشاهدة. ألا فَمَنِ ادّعي المشاهدةَ قبل خروجِ السفياني والصيحة فهو کاذبٌ مفتَرٍ...»؛ [4] .

... به درستي که غيبت دوم [غيبت کامل ] فرا رسيده است و تا آن روزي که خداوند عزّوجلّ بخواهد، ظهوري نخواهد بود. آن، پس از مدّتي بسيار طولاني خواهد بود که دل ها را قساوت فرا گيرد و زمين از ستم پر گردد. به زودي، کساني براي شيعيان من، ادّعاي مشاهده خواهند کرد. همانا هرکس که پيش از خروج سفياني و بانگ آسماني، ادعاي مشاهده (مرا) کند، دروغگو است.

بنابراين، هر کس ادعاي مشاهده و ارتباط با امام مهدي عليه السلام در دوران غيبت تام را بکند، تکذيب مي شود. اين، به معناي قطع ارتباط رسمي ميان امام و شيعيان خود تلقّي مي شود، و هر کس مشکلي داشته باشد، از راه طبيعي و شناخته شده - که پيش از اين ميان شيعيان معمول بود - به حلّ آن مشکل نمي توانست بپردازد.

کوتاه بودن غيبت صغرا، محدود بودن آن به شصت و نُه سال، امکان ارتباط رسمي و تعريف شده با امام معصوم عليه السلام، آن هم توسط نايبان تعيين شده از طرف امام عليه السلام که با نام و نشان مشخّص بودند، و يکي پس از ديگري اين مسئوليّت را داشتند، چهار مشخّصه ي اين مرحله است.

طولاني بودن غيبت، نامحدود بودن آن [5] ، و عدم امکان ارتباط رسمي با امام عليه السلام سه مشخصه ي اصلي غيبت کبري است و لازمه ي نيابت عام نيز عدم محدوديّت نايبان عام امام عليه السلام است که جمعاً چهار مشخّصه را تشکيل خواهد داد.


پاورقي

[1] اختيار معرفة الرجال: 526.

[2] همان: 215.

[3] الغيبة، شيخ طوسي: 357 چاپ مؤسسة المعارف الاسلامية.

[4] الغيبة: 395.

[5] نامحدود بودن، به معناي نداشتن سقف زماني مشخّصي براي ما است، هر چند در علم خداي دانا، مشخّص و معلوم است.