بازگشت

غيبت کبري از منظر کلام و تاريخ


1- زمين خدا، به هيچ وجه، نبايد از حجّتِ الهي خالي باشد، وگرنه، زمين، فاقدِ علّت يا فاقد فلسفه ي وجود خود خواهد بود، و اين، با حکمت الهي، ناسازگار است.

2- حال که زمينِ خدا از حجّت خدا خالي نمي ماند و نبايد بماند، از دوازده حجّت الهي که پس از پيامبر براي رهبري امّت اسلامي و جهان بشريّت معرّفي و تعيين شده اند، در سال دويست و شصت هجري، يازده اختر تاب ناک آسمان امامت و ولايت غروب کردند، و دوازدهمين اختر، بارِ سنگينِ مسئوليّتِ رهبريِ امّتِ اسلامي و جامعه ي بشري را بر دوش گرفت. او، يگانه رهبر معصوم و يگانه منجي بشريّت است.

3- با توجّه به عدم امکان ظهور و حضور علني او در جامعه ي اسلامي، بايد وجود او، از گزند حوادث حفظ شود تا تمام شرايط لازم براي ظهور و حضورِ کاملاً فعّال او در جامعه ي اسلامي و بشري فراهم آيد.

4- مدّت اين غيبت و حضور غير علني او، به اندازه اي خواهد بود که تمام شرايط لازم براي ايفاي نقش اساسي او در سطحِ جهانِ اسلام و جهانِ بشريّت - که به اسلام ناب نيازمند بوده و بايد احساس نياز کند - فراهم گردد.

5- يکي از مهم ترين شرايط لازم براي موفّقيّت او، يک احساس عمومي به ناکاميِ تمام ايده ها و مکتب ها و راه حل هاي بشري و احساس نيازِ شديدِ مردم به يک راه حل الهي و غيبي است.

6- تا زماني که تمام راه حل هاي بشري، به تجربه گذاشته نشوند و ناکامي آن ها براي بشريّت روشن نگردد، چنين نيازي حاصل نخواهد شد. اين نياز عمومي، زمينه را براي گسترش سريع و جدّي اسلام ناب محمّدي به دست حضرت مهدي آل محمدعليهم السلام فراهم خواهد کرد. [1] .

در برخي از روايات اهل بيت عليهم السلام چنين واقعيّتي مطرح شده است. از امام باقرعليه السلام چنين آمده است که:

دولتنا آخر الدول، و لم يبق أهل بيت لهم دولة إلاّ ملکوا قبلنا، لئلاّ يقولوا إذا رأوا سيرتنا «اِذا ملکنا سرنا مثل سيرة هؤلاء». و هو قول الله عزّوجلّ: «والعاقبة للمتقين»؛ [2] .

دولت ما، آخرين دولت است، و تمام کساني که ممکن است حکومت کنند و به قدرت برسند، پيش از ما حکومت خواهند کرد (و خود را نشان خواهند داد) تا مبادا هنگامي که روش مملکت داري ما را ببينند، بگويند: «ما هم اگر به قدرت مي رسيديم، مانند اهل بيت عليهم السلام عمل مي کرديم.». اين، همان سخن خدا است که مي فرمايد: «و عاقبت، از آنِ متقيان است.».

از حضرت علي عليه السلام نيز چنين آمده است:

لاتخلو الأرض من قائم للّه بحجة، إمّا ظاهراً مشهوراً و إمّا خائفاً مستوراً، لئلاّ تبطل حجج الله و بيّناته؛ [3] .

زمين، از حجّتي که براي خدا قيام کند، خالي نمي ماند، يا آشکارا و يا پنهان، تا اين که حجّت هاي خدا و نشانه هاي روشن او، باطل نگردد.

طولاني بودن غيبت، نتيجه ي طبيعي فراهم نبودن تمام شرايط لازم براي يک ظهور علني است، که با توجّه به ضرورت تحقّق عدل فراگير الهي در جهان بشريّتّ - طبق وعده ي الهي و سنّت هاي غير قابل تخلّف او - رقم زده شده است.

بنابراين طولاني بودن غيبت امام مهدي عليه السلام - که آخرين حجّت الهي براي رهبري جامعه ي بشري تعيين و ذخيره شده است - امري اجتناب ناپذير است.


پاورقي

[1] همان، ص 118 و 127 - 128.

[2] الغيبة، شيخ طوسي، ص 282.

[3] معجم أحاديث إلامام المهدي عليه السلام، ج 3، ص 68.