بازگشت

يک قرن زمينه سازي عملي براي غيبت کبري


پيامبران و امامان معصوم، پيوسته حضوري جدّي و روشن در جامعه داشته و با مردم عصر خويش در ارتباط بودند. مردم نيز به آنان دسترسي داشتند. زماني که امام هفتم، در زندان رشيد عباسي به سر مي برد؛ يا امام هشتم در دربار مأمون، تحت نظر و زنداني بود؛ و يا امام يازدهم حيات خود را در زندان سپري مي کرد؛ مردم امام خويش را، در کنار خود احساس مي کردند و حضور او را، تسلّي بخش و مايه دلگرمي براي خود مي دانستند.

اما غيبت طولاني امام دوازدهم، به معناي محروميت مردم از دسترسي به امام است، و چنين وضعيتي براي شيعياني که با رهبران معصوم خود هميشه در ارتباط بودند و يا در دوران غيبت صغري به وکلاي ويژه امام (ع) دسترسي داشتند؛ امري غيرطبيعي بوده است. وجود امام معصوم - بدون امکان دسترسي به او - براي بسياري از مردم غيرقابل هضم مي بود. گذشته از اين که احتمال سوءاستفاده از آن نيز مي رفت.

انتقال دادنِ شيعيان، از دوران «حضور و ظهور»، به دوران «حضور و غيبت»، با چند روايت يا صِرف نظريه پردازي، امري غيرعملي و مشکل بود.

از اين رو زمينه سازي هاي عملي با گذراندن چندين تجربه کوتاه، مي توانست از سختي اين وضعيت جديد و نامأنوس بکاهد و از لحاظ اجتماعي، مشکلات همراه با «غيبت» را هموار سازد.

از آن جايي که غيبت طولاني امام مهدي (ع)، امري اجتناب ناپذير است؛ پس بايد براي تحقّق آن، برنامه ريزي شده باشد به طوري که از اصول اعتقادي مطرح شده و منطقي يک قدم هم برگشت نشود. يکي از اين اصول، «ضرورت وجود رهبري معصوم در جامعه» است که آماده اداره جامعه و رهبري مسلمين باشد و اين ضرورت در تمام زمان ها مطرح است.

«غيبت صغري» و عملکرد امام هادي و امام حسن عسکري (ع) در سامرا، يک مقدمه چيني عملي، براي «غيبت کبري» بود. اگر سال احضار امام هادي و فرزندش امام حسن عسگري (ع) را سال 234 ه. ق بدانيم تا سال 260 ه. ق (سال شهادت امام حسن عسکري) دقيقاً 26 سال از امامت اين دو امام بزرگوار، به شمار مي رود که دوران زمينه سازي عملي براي ورود شيعيان به دوران غيبت کبراي امام مهدي (ع) است.

به کارگيري شيوه «مکاتبه» و سعي در پوشيده ماندن از شيعيان و محدودتر شدن دسترسي آنان به اين دو امام بزرگوار، يک تجربه عملي و زنده اي براي کم کردن ارتباط امام ايشان با شيعيان بود. البته اين امر، در حالي صورت مي گرفت که امام (ع)، شيعيان را براي کسب معارف و احکام و تحويل اموال امام (ع)، به علما و وکلاي خود ارجاع مي داد.

تجربه «غيبت صغري» که تقريباً «هفتاد سال» به طول انجاميد، نيز تجربه اي پربار و جدّي، در راه رسيدن به شرايط مطلوب در آغاز دوران غيبت کبري بود.

ارتباط مردم با امام، در اين زمان، بسيار محدود بود، اگر امام صلاح مي دانست، افراد يا فردي را به حضور مي پذيرفت. اما ارتباط با وکيلان ويژه امام (ع)، امري آسان و عملي بود.

ارشادهاي نظري و زمينه سازي هاي اهل بيت (ع)، براي ايجاد يک نوع آمادگي رواني، همراه با تجربه اي عملي براي حل مشکلات بود که نتيجه آن تقويت ارتباط شيعيان، با علما و وکيلان خاص امام بود. و جايگزين مناسبي، براي جبران ارتباط با امام (ع)، جهت حل مشکلات بودند. و به تدريج طي سه نسل متوالي اين تجربه عملي و تربيت ميداني، کار خود را براي آماده سازي واقعي و عملي انجام داد و به خوبي اين انتقال از دوران «حضور و ظهور»، به دوران «حضور و غيبت» انجام گرفت و کمترين ضايعات اجتماعي، سياسي و فرهنگي به بار آورد. اين ضايعات در کنار اهميت حفظ جان امام (ع) براي تحقّق آرمان هاي بزرگ او، بسيار ناچيز و اجتناب ناپذير است.

بنابراين در حدود 96 سال [1] «زمينه سازي عملي»، همراه با «زمينه سازي نظري»، براي ورود شيعيان و مؤمنان، به خط رهبري واقعي اهل بيت (ع) صورت گرفت.

اهميت اين دو تجربه عيني و طولاني، براي ورود شيعيان به عصر «غيبت کبري»، در صورتي قابل توجّه است که بدانيم، اصل اولي در «فرهنگ شيعه» اين بود که مردم، به لزوم هدايت الهي مستمر - که با حضور رهبران معصوم متبلور و مجسّم مي شد - معتقد بودند و شيعيان بيش از دو قرن بر اين باور بودند و هميشه رهبر معصوم خود را در کنار خويش و خود را در کنار رهبر معصوم خود، مي ديدند.

«تغيير» چنين وضعيتي، با چند حديث و روايت امکان پذير نبوده؛ بلکه فاصله گرفتن امامان از شيعيان - به هر دليلي - هر چند ناخواسته - مستلزم تربيتي جديد بود تا آنان را بر تحمّل «فراق» آماده کرده و حضور مستمر امام را در پوشش غيبت باور کنند.

واقعيات تاريخي به روشني مؤيد اين واقعيت عيني است؛ زيرا که تربيت عملي و برنامه ريزي شده، براي شيعيان، به وسيله سه امام معصوم (امام هادي (ع)، امام حسن عسکري (ع) و امام مهدي (ع))، انجام پذيرفت که با ارشادهاي نظري و پاسخ به شبهات پيش آمده همراه بود.

با چنين رويکرد تربيتي، بايد روايات صادره از آخرين امامان معصوم (ع) را مورد پژوهش قرار دهيم و نقش روايات را در زمينه سازي فکري و عملي بررسي نماييم.

هم چنين لازم است شرايط فرهنگي و ديني شيعيان، را در آخرين روزهاي غيبت صغري، با اولين روزهاي غيبت کبري و طولاني امام مهدي (ع) مورد مقايسه قرار دهيم.


پاورقي

[1] (26 سال در دوران عسکريين و 70 سال در دوران غيبت صغري ).