بازگشت

حضرت مهدي، در آينه روايات پيامبر اسلام


1. جابر انصاري از پيامبر (ص) حديثي درباره ذوالقرنين و علّت غيبت او نقل مي کند. و در آن حديث ضمن بيان شباهت و همانندي جريان حضرت قائم (ع)، با جريان ذوالقرنين؛ به غيبت آن حضرت و طولاني بودن آن اشاره شده است. متن تعبير در «مشبّهٌ به» چنين است:

«... فغاب عش م زماناً حط قيل: مات او هلک، بأيّ وادٍ سلک؟؛ [1] .

... سپس از آنان مدتي غايب شد تا اين که گفته شد: مُرد يا به هلاکت رسيد، معلوم نيست به کدام درّه رفته است».

2. صالح فرزند عقبه از پدرش از امام باقر (ع) از رسول الله (ص) چنين خبر داده است:

«اثهديّ مِن ولدي، تکون له غيبة و حَفة تَضِلّ فشا الاُمم، يأض بذخفة الانبياء (ع) فيملأها عدلاً و قسطاً کأ مُلئت جَوراً و ظلماً؛ [2] .

مهدي از فرزندان من است، براي او غيبت و سرگرداني هست؛ به گونه اي که امّت ها در آن گمراه مي شوند. او با محصول تلاش هاي همه پيامبران مي آيد. سپس [زمين ] را پر از عدل و داد مي کند؛ همچنان که قبل از او تمام زمين پر از ظلم و ستم بود».

3. سليمان فرزند خالد از امام صادق (ع) از حضرت رسول خدا (ص) نقل مي کند:

«کيف أنژ اذا اسْتَيْأَسْژ من اثهدي فيطلع عليکم مثلُ قرن الشمس؟ يفرح به أهل الي ء والارض. فقيل: يارسول الله و اصّ يکون ذلک؟ قال: اذا غاب عش م اثهدي وأيسوا منه؛. [3] .

چگونه خواهد بود حال شما، اگر از مهديّ مأيوس و نااميد گشتيد؟ ولي پس از آن نااميدي، او چون آفتابي روشن بر شما تابش مي کند و تمام اهل آسمان و زمين خرسند مي گردند. سؤال شد: اي رسول خدا! چه وقت چنين زماني فرا مي رسد؟ جواب دادند: هنگامي که مهدي از ميان آنان غيبت کند و از او مأيوس و نااميد گردند».

4. عبدالسلام فرزند صالح هروي از امام رضا (ع) و او نيز از پدرانش از رسول الله (ص) نقل مي کند:

«والذي بعثظ باگ قّ بشفاً ليغيعّ القاذ من وُلدي بعهدٍ معهودٍ اليه مظّ، حطّ يقول اکق الناس: ما للّه ص آل تمّد حاجة، و يشکّ آخرون ص ولادته، خ ن ادرک زمانه فليتمسّک بدينه...؛ [4] .

قسم به آن که مرا به حق براي بشارت برانگيخته است! قائم از فرزندانم حتماً غيبت خواهد کرد، و اين غيبت بر اساس عهدي است که من براي او رسانده ام. اين غيبت آن قدر طولاني مي شود که بيشتر مردم مي گويند: خدا به آل محمد نيازي ندارد، و برخي از مردم در ولادت او به شک مي افتند. پس هر کس آن زمان را درک کند، مواظب باشد که بر دين خود استوار بماند».

5. سعيد فرزند جبير از ابن عباس از رسول الله (ص) چنين نقل کرده است:

«انّ عط بن اض طالب امام أمّط و خليفط علشا مِن بعدي و من ولده القاذُ اثنتظر الذي جَ ْلَأُ الله به الارض عدلاً و قسطاً کأ ملئت جوراً و ظلماً، والذي بعثظ باگ ق بشفاً، إنّ الثابتغ عط القول به ص زمان غيبته لأعزّ من الکقيت الأچر. فقام اليه جابر بن عبدالله الانصاري فقال: يا رسول الله و للقاذ من ولدک غيبة؟ قال: اي و رضّ. و م حّص اللّهُ الذين آمنوا و ج حق الکافرين...؛ [5] .

همانا علي بن ابي طالب، امام اُمت و خليفه من بر اُمت است و از فرزندان او قائم منتظر مي باشد که خداوند زمين را با او از عدل و داد پر مي کند؛ همانطور که از ظلم و ستم پر شده بود. قسم به آن کس که مرا به حق براي بشارت برانگيخته، همانا پايداران بر ايمان به او در زمان غيبتش، از کبريت قرمز کم ياب تراند. جابر بن عبدالله انصاري پرسيد! اي رسول خدا! آيا براي قائم از فرزندانت غيبتي هست؟ پيامبر (ص) فرمود: آري به پروردگارم قسم! تا اين که خداوند مؤمنان را از کافران جدا کند...».

يأس از ظهور و ترديد در وجود يک راه حل براي نجات از ظلم و ستم، بيانگر غيبت طولاني امام مهدي (ع) است. در چند روايت صريحاً از واژه «يأس» و در رواياتي از نشانه هاي آن (مانند حيرت و گمراهي) و تعبيراتي چون «ديگر به آل محمد نيازي نداريم» به کار رفته است.


پاورقي

[1] همان، ج 1، ص 256.

[2] همان، ج 1، ص 257.

[3] همان، ج 1، ص 259.

[4] همان، ج 1، ص 264.

[5] همان، ج 1، ص 265.