يوسف با توطئه هاي گوناگوني رو به رو گشت؛به چاه افکندن، به بردگي رفتن، تهمت ناپاکي شنيدن و زندان. با اين حال، مشيت الهي بر آن بود که همه ي توطئه ها و نقشه ها ناکام گردد. دشمنان براي يوسف زهراعليه السلام نيز توطئه هاي فراوان و نقشه هاي شومي برنامه ريزي کرده بودند، ولي اراده ي الهي بر رهايي او از همه ي فتنه ها و تجلّي نور خداوندي تعلق گرفته است.

امام صادق عليه السلام مي فرمايند:

کذلک بنواميه و بنو العباس لمّا ان وقفوا علي ان به زوال مملکة الامراء الجبابرة منهم علي يري القائم منا ناصبونا للعداوة و وضعوا سيوفهم في قتل اهل بيت رسول اللَّه صلي الله عليه وآله و ابارة نسله طمعاً منهم في الوصول الي قتل القائم عليه السلام فابي اللَّه ان يکشف امره لواحد من الظلمة الا ان يتم نوره ولوکره المشرکون. [1] .

بني اميه و بني عباس چون دريافتند که گردن کشان آنان به دست مهدي ما از ميان مي روند، با ما بناي دشمني نهادند. آنان براي کشتن اهل بيت پيامبرصلي الله عليه وآله و نابودي نسل او، شمشيرهاي خود را از نيام در آوردند تا مهدي (عج) را بکشند، ولي خداوند، امر او را از ستم کاران، پنهان کرد و نورش را گستراند، هرچند مشرکان از آن بيزار بودند.