بازگشت

صبر


امام صادق عليه السلام فرمود: «من دين الأئمه، الورع... و انتظار الفرج بالصبر». [1] شرايط بسيار دشوار عصر غيبت، مستلزم آن است که هر شيعه ي، منتظري، با استقامت در برابر مشکلات و گرفتاري ها، بايستد و از موجوديّت و هويّت خويش دفاع کند.

اساساً، کسي که براي آينده اش برنامه ريزي مي کند و براي رسيدن به اهداف اش، نيازها را شناسايي مي کند و براي به دست آوردن شان، راه هايي را پيش بيني مي کند، مي داند که با داشتن نقشه و برنامه، کارها، سريع تر و بهتر شکل مي گيرد؛ چون، موانع را در طرح و برنامه ي کلّي، مي توان شناسايي کرد و براي از ميان برداشتن آن ها، راه هايي را يافت.

آنان، در مواجهه با مشکلات، غافل گير نمي شوند و کاسه ي صبرشان لبريز نمي شود و به جزع و فزع و فرياد و يا ذلّت و ضعف روي نمي آورند. مواجهه با ترس، طبيعي است و هر انساني، در طول زندگي اش، با آن روبه رو مي شود، امّا مهم اين است که چه گونه از آن بهره مند شويم. آدمي، در طول تاريخ، با ترس ها بوده که به قدرت رسيده [2] و با محبّت ها و عشق ها، کوه ها را بر دوش کشيده است. [3] آدمي، در اثر برخورد با مشکلات و تجربه هاي، مکرّر آموخته که چه گونه ترس و عشق را به قدرت تبديل کند و چه گونه براي مشکلات راه حل بيابد.

منتظر، کسي است که مشکلات دوران انتظار را پيش بيني کند و در نتيجه، از بحران هجوم مشکلات، بکاهد و صبرش، مغلوب حوادث نشود.

امام حسين عليه السلام مي فرمايد:

براي او، غيبتي است که گروهي، در آن دوران، از دين برگشته و برخي ديگر، بر دين پايدار خواهند ماند و مورد اذيّت و آزار قرار خواهند گرفت. به آنان گفته مي شود: «اگر راست مي گوييد، پس اين وعده ي ظهور مهدي چه زماني اتفاق خواهد افتاد؟»، لکن آن که در زمان غيبت، بر آزارها و تکذيب ها، استوار بماند، گويا مجاهدي است که در رکاب رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم، با شمشير، به جهاد برخاسته است. [4] .

امام صادق عليه السلام به نقل از رسول خداصلي الله عليه وآله وسلم فرموده اند:

زماني بر مردم خواهد آمد که حکومت، جز به وسيله ي کشتن و ستم گري، به دست نيايد، و ثروت، جز با غصب و بخل فراهم نگردد، و محبّت و دوستي، جز با خارج شدن از دين حاصل نشود. پس هر کس، آن زمان را در يابد و بر فقر صبر کند، با اين که بتواند محبّت مردم را جلب کند، و بر خواري و ذلّت صبر کند، در صورتي که قدرت عزيز شدن را داشته باشد، خداوند، پاداش پنجاه صدّيق از تصديق کنندگان مرا به او خواهد داد. [5] .

البته، منظور از «ذلّت و عزت»، در اين روايت، عزّت و ذلّت ظاهري و دنيايي است، و گرنه، مؤمن، هميشه، در عزّت است، چه در فقر و پريشاني و چه در مکنت و برخورداري: «وللّه العزة ولرسوله وللمؤمنين». [6] .

امام کاظم عليه السلام نيز در اين زمينه مي فرمايد:

هر کس صبر کند و انتظار کشد، به فرج و پيروزي مي رسد و انتظار فرج، بخشي از فرج است. [7] .

اين مسئله، آن قدر حياتي بوده که صابران دوره ي انتظار، از گروندگان به غيب، بلکه از مفلحان و رستگاران شمرده شده اند. [8] .


پاورقي

[1] از دين امامان است پرهيزکاري... و انتظار فرج با صبر و شکيبايي. (بحارالانوار، ج 5، ص 122).

[2] دانشمندان، تمدن صنعتي فعلي را، حاصل جنگ هاي جهاني اول و دوم مي دانند.

[3] بي ستون را عشق کند و شهرت اش فرهاد برد.

[4] بحارالانوار، ج 51، ص 133.

[5] کافي، ج 2، ص 91، ح 12.

[6] منافقون: 8.

[7] مکيال المکارم، ج 2، صص 411 - 426.

[8] بحارالانوار، ج 52، ص 143. قال رسول الله صلي الله عليه وآله وسلم «طوبي للصابرين في غيبته... أولائک وصفهم الله في کتابه فقال «والّذين يؤمنون بالغيب»، و قال: «أولائک حزب الله ألا انّ حزب الله هم المفحون».