حقيقت انتظار
اگر مفاهيم صحيح واقعي واژه ها درک شود، اشتباهات و سوء تفاهماتي که در شناخت مذهب و اهداف آن براي عده اي پيش آمده يا مي آيد، مرتفع و اهداف واقعي مکتب، روشن مي شود. از جمله مفاهيمي که برداشت هاي مختلفي از آن شده، انتظار ظهور و فرج مهدي موعود (عج) است. به همين خاطر شايسته است با کمي تأمل و درنگ، در اين زمينه، کنکاشي داشته باشيم. انتظار از نظر ريشه ي لغوي، [1] به معناي درنگ در امور، نگهباني، چشم به راه بودن و نوعي اميد داشتن به آينده، تعبير شده است. آن چه با مراجعه به کتب لغوي معلوم مي شود، اين است که انتظار يک حالت رواني به همراه درنگ و تأمل است. اما از اين معنا مي توان دو نوع برداشت کرد. يکي اين که، اين حالت رواني و چشم به راهي، انسان را به عزلت و اعتزال و انزوا بکشاند و منتظر، دست روي دست بگذارد، وضعيت فعلي را تحمل کند و به اميد آينده ي مطلوب، فقط انتظار بکشد.
برداشت ديگر، اين است که اين چشم به راهي و انتظار باعث حرکت، پويايي و اقدام و عامل عمل و آمادگي وسيع تر گردد. اينک سؤال اين است که کدام يک از اين دو معنا، مراد و مقصود بزرگان و رهبران ديني است؟ با مراجعه به متون روايي، مشاهده مي شود که معصومين عليهم السلام خيلي روشن و صريح با ارايه ي تصويري مناسب از انتظار، روي برداشت اول، خط بطلان کشيده و براي اين که هرگز آن معنا به ذهن مخاطب خطور نکند، به قسمت مهم و اساسي مفهوم انتظار اشاره کرده اند که انتظار، عمل است، آن هم افضل و بزرگ ترين اعمال [2] يا عبادت است، آن هم محبوب ترين عبادت و عمل. [3] اساساً اين يک قاعده ي عقلي و منطقي است؛ آن کس که وضعيت موجود را نمي پذيرد و تحمل نمي کند، در انتظار گشايش است: «من انتظر امراً تهيّأ له».
بنابراين، بعضي که انتظار را خاموشي و گوشه گيري و اعتزال و مذهب احتراز [4] معرفي کرده اند و بدين وسيله، آن را مورد هجوم قرار داده اند، به خطا رفته اند؛ چون حقيقت انتظار را درک نکرده اند و تيري در تاريکي انداخته اند. کما اين که آن ها که انتظار را مذهب اعتراض [5] معرفي کرده اند، آن هم اعتراضي که از سقيفه و از زبان علي عليه السلام آغاز شد، به بي راهه رفته اند. در برابر اين نگاه، دو پرسش مطرح است. اول اين که، دامنه ي اين اعتراض تا کجاست؟ تا رفاه، تا عدالت، تا عرفان، تا آزادي، تا شکوفايي و تکامل و يا.... دوم اين که، پي آمد اين اعتراض، چيست؟ چه باري بر دوش منتظر مي گذارد و اين نفي با چه اثباتي همراه مي شود؟ در مورد پرسش اول بايد بگوييم که آرمان هاي ديني از تکامل و شکوفايي استعداد آدمي، بالاتراست؛ چون زماني که انسان به تکامل هم برسد، باز مسأله اين است که مي خواهد در چه جهتي مصرف شود؟ رشد يا خُسر؟ اين دو مسأله ي اساسي بعد از تکامل و شکوفايي است. پيامبر اکرم صلي الله عليه وآله فرموده اند:
الناس معادن کمعادن الذهب و الفضه. [6] .
مردم معدن هستند مثل معدن طلا و نقره.
استفاده از معادن، سه مرحله دارد: اول، کشف؛ دوم، استخراج؛ سوم، شکل دادن. تا اين جا مرحله ي کمال و شکوفايي است، اما اين آهن شکل گرفته که مثلاً به شکل اتومبيل درمي آيد، جهت مي خواهد. پس مرحله ي چهارم، جهت يابي اين معدن، اين انسان است. جهت به سوي کيست؟ به سوي پايين تر از خود و رضايت به زندگي حيواني و همين حيات دنيوي؟ [7] اين تنزل است. انسان با کم ترين مقايسه درمي يابد که از حيوانات بالاتر است. در نتيجه، هدفي برتر مي يابد؛ حرکت به سوي بالاتر از خودمان.اين تحرک است، رشد است. بالاتر از من کيست؟ لابد آفريننده ي انسان که حاکم و خالق هستي است. [8] و امامت، هدايت گر اين حرکت و سير صعودي است که بعد از مقام رسالت، به اين مهم مي پردازد و اکنون عَلَم اين حرکت را بايد در دستان پرمهر مهدي موعودعليه السلام جست وجو کرد.
در مورد پرسش دوم هم بايد گفت منتظر مهدي، آماده است و براي سلطان و تسلط مهدي عليه السلام زمينه سازي مي کند، چنان چه در حديث آمده است: و يوطئون للمهدي سلطانه. [9] .
اهميت اين آمادگي و زمينه سازي را در پيام صادقانه ي امام صادق عليه السلام مي توان جست وجو کرد که در آن، به حداقل آمادگي، اشاره شده است:
ليُعدّن احدکم لخروج القائم و لو سهماً فان اللَّه اذا علم ذلک من نيته رجوت لان ينسي في عمره حتي يدرکه و يکون من اعوانه و انصاره. [10] .
بايد هرکدام از شما براي خروج قائم، آمادگي پيدا کند، اگر چه با تهيه کردن يک تير باشد؛ چون وقتي خداوند ببيند کسي به نيّت ياري مهدي عليه السلام اسلحه تهيه کرده است، اميد است که عمر او را دراز کند، تا ظهور او را درک کند و از ياوران مهدي عليه السلام باشد.
از طرفي مهم ترين لقب پيشواي منتظر، «قائم» است که براي احترام هنگام شنيدن آن، قيام لازم است، ليکن حکمت اجتماعي اين احترام نيز ما را به معناي حقيقي انتظار رهنمون مي سازد و در واقع، انسان منتظر با اين حرکت خود مي خواهد نشان دهد که در حال آمادگي براي قيام و مبارزه و جهاد است. [11] بعضي به اشتباه فکر مي کنند که همه ي کارها خود به خود و بدون زمينه سازي و آمادگي درست مي شود. در حالي که هيچ گاه بناي عالم بر اين استوار نبوده که کارها خود به خود درست شود و بدون هيچ رنجي و جهادي، مشکلات بشريت حل شود. جملات حکيمانه ي امام باقرعليه السلام در اين مورد، جالب توجه است:
...قلت لابي جعفرعليه السلام: انهم يقولون: ان المهدي لو قام، لاستقامت له الامور عفواً و لا يهريق محجة دم، فقال: کلا، و الذي نفسي بيده، لو استقامت لاحدٍ عفواً لاستقامت لرسول اللَّه صلي الله عليه وآله حين أدميت رباعيته و شبّح في وجهه کلاّ و الذي نفسي بيده حتي نمسح نحن و انتم العرق و العلق. ثم مسح بجبهته. [12] .
... به خدمت امام محمد باقرعليه السلام عرض کردم: مردم مي گويند چون مهدي قيام کند، کارها خود به خود درست مي شود و به اندازه ي يک حجامت، خون نمي ريزد. فرمود:
هرگز چنين نيست. به خداي جان آفرين سوگند! اگر قرار بود کار براي کسي، خود به خود درست شود، براي پيامبرصلي الله عليه وآله درست مي شد، هنگامي که دندانش شکست و صورتش شکافت. هرگز چنين نيست که کار خود به خود درست شود. به خداي جان آفرين سوگند! کار درست نخواهد شد تا اين که ما و شما در عرق و خون غرق شويم». آن گاه به پيشاني خود دست کشيد.
اينک با توجه به معناي لغوي و روايات پيرامون انتظار و اقوال و انظار در اين زمينه، مي توان گفت که انتظار نه احتراز است و گوشه نشيني و نه اعتراض و نفي طاغوت ها. در واقع، اين ها حالت روحي و رواني محض هستند، بلکه انتظار، عمل و اقدام است. پويايي و حرکت است. به همين خاطر در لسان روايات، انتظار بهترين و محبوب ترين عمل معرفي شده است. [13] حقيقت انتظار بسيار بالاتر از اين محدوده هاست. انتظار جنبه ي اثباتي دارد؛ يعني آمادگي و اقدام. منتظر فرزند محبوب و دلدار عزيز، اقدام مي نمايد و در خود و در محيط اطراف، نشان و اثر مي گذارد. منتظر مهدي و قائم آل محمدعليه السلام چگونه مي تواند آماده نشود و زمينه سازي نکند. در حالي که به شمشير زدن در رکاب پيامبرصلي الله عليه وآله بر فرق دشمن [14] تشبيه شده، اساساً انتظار خشک و خالي، به عبارت ديگر اميد ذهني به آن که در جامعه تحقق يابد و آثارش آشکار شود، هيچ گاه بهترين عمل نخواهد بود و اين معاني، حاکي از حضور در صحنه و فعاليت هاي علمي و کار و کوشش و زمينه سازي عيني است نه نيت بدون عمل و اميد ذهني بدون آثار عملي. پس انتظار به معني آينده نگري، دگرگوني است و اين دگرگوني به زمينه سازي، احتياج دارد.
پاورقي
[1] التحقيق في کلمات القرآن، حسن مصطفوي، ج 12، ص 166.
[2] أفضل اعمال امتي انتظار الفرج من اللَّه عزوجل، «انتظارالفرج من أعظم العمل». کمال الدين، ج 2، باب 55، ح 1؛ بحار الانوار، ج 52، ص 122.
[3] انتظار الفرج عبادة، «سُئل عن علي عليه السلام رجل أيّ الاعمال احبّ الي اللَّه عزوجل، قال علي عليه السلام: انتظار الفرج». همان.
[4] حلاج، علي ميرفطروس.
[5] انتظار مذهب اعتراض، دکتر علي شريعتي.
[6] نهج الفصاحة.
[7] «ارضيتم بالحيوة الدنيا». توبه، 38.
[8] چنان چه در نماز هم به همين جهت آموزش داده مي شود و در سجده مي خوانيم: «سبحان ربي الاعلي و بحمده پاک است خداي من که برتر است».
[9] ميزان الحکمه، ج 2، ص 568؛ کنز العمال، ح 38657.
[10] الغيبه، نعماني؛ بحارالانوار، ج 52، ص 366.
[11] مرحوم طالقاني در مجله ي «مجموعه ي حکمت»، شماره ي 1 و 2، سال سوم، در اين باره مي گويد: «اين دستور قيام، شايد براي احترام نباشد و الا براي خدا و رسول و اولياي مکرم ديگر هم بايد به احترام، قيام کرد، بلکه دستور آمادگي و فراهم کردن مقدمات نهضت جهاني و در صف ايستادن، براي پشتيباني اين حقيقت است....».
[12] الغيبة، نعماني؛ بحارالانوار، ج 52، ص 358.
[13] اين که در روايات، انتظار به عنوان عمل مطرح شده و در روايتي داريم: «نية المؤمن خير من عمله»؛ نيت در مقابل عمل قرار گرفت روشن مي شود. در اين جا انتظار نيت بدون عمل و اميد ذهني بدون آثار عملي، هرگز مراد نيست.
[14] کمن قارع مع رسول اللَّه بسيفه. بحارالانوار، ج 52، ص 126.