بازگشت

مقدمه






گفتم که روي ماهت از ما چرا نهان است؟

گفتا: تو خود حجابي، ورنه رخم عيان است



گفتم که از که پرسم جانا نشان کويت؟

گفتا: نشان چه پرسي، آن کوي بي نشان است



راستي! انتظار چيست؟ چرا اين قدر به آن سفارش و پيرامونش گفت وگو شده است؟ تو پيام انتظار را نه تنها از لابلاي امواج بلند کلام مهربان رسول صلي الله عليه وآله و نسيم رساي سخنان بي همتاي علي عليه السلام - که پدران امّت لقب گرفته اند [1] - مي شنوي، بلکه صداي هر يک از معصومين عليهم السلام ضمير هشيار تو را با ضرورت و اهميّت آن آشنا مي کند.

زماني مي توانيم معناي انتظار و حقيقت آن را درک کنيم که بدانيم و لمس کنيم امام زمان(عج) را براي چه مي خواهيم قبل از اين که معرفت به مهدي موعود پيدا کنيم، يک پيش فرض لازم و ضروري است و آن اين است که او را براي چه مي خواهيم و اصلاً چه ضرورتي به وجود او مي باشد. در واقع تا نسبت به اين مسأله تشنه نشويم، به حقايق آن دسترسي نخواهيم داشت. مادامي که اين عطش انتظار و اين احساس نياز و به تعبير زيباي معصومين،عليهم السلام اضطرار و افتقار به حجت و امام عصر (عج) شکل نگيرد، به دنبال حضرتش نخواهيم رفت و د رانتظار ظهورش حرکتي نخواهيم داشت که:



آب کم جو، تشنگي آور به دست

تا بجوشد آبت از بالا و پَست




پاورقي

[1] قال رسول اللَّه:عليه السلام «انا و عليٌ أبوا هذه الامة». عيون أخبار الرضا، ج 1، ص 85؛ تفسير برهان، ج 1، ص 369.