بازگشت

عبادت در روزگار غيبت، از عبادت در زمان ظهور افضل است


«عَنْ عَمّارٍ السّاباطيّ قالَ: قُلتُ لِأَبي عَبْدِاللّهِ - عَلَيْهِ السَّلام -:

أَ يُّما أَفْضَلُ: الْعِبادَةُ فِي السِّرِّ مَعَ الإِمامِ مِنْکُمُ المُسْتَتِرِ في دَوْلَةِ الباطِلِ، أَو العِبادَةُ في ظُهُورِ الحَقِّ وَ دَوْلَتِهِ مَعَ الْإِمامِ مِنْکُمُ الظّاهِرِ؟

فَقالَ: يا عَمّارُ! الصَّدَقَةُ فِي السِّرِّ وَاللّهِ أَفْضَلُ مِنَ الصَّدَقَةِ فِي الْعَلانِيَةِ وَ کَذلِکَ وَاللّهِ عِبادَتُکُمْ فِي السِّرِّ مَعَ إِمَامِکُم الْمُسْتَتِرِ في دَوْلَةِ الباطِلِ وَ تَخَوُّفُکُمْ مِنْ عَدُوِّکُمْ في دَوْلَةِ الْباطِلِ وَ حَالِ الْهُدْنَةِ أَفْضَلُ مِمَّنْ يَعْبُدُ اللّهَ - عَزَّ وَ جَلَّ ذِکْرُهُ - في ظُهُورِ الحَقِّ مَعَ إِمامِ الْحَقِّ الظّاهِرِ في دَوْلَةِ الْحَقِّ وَ لَيْسَتِ الْعِبادَةُ مَعَ الْخَوْفِ في دَوْلَةِ الباطِلِ مِثْلَ الْعِبادَةِ و الْأَمْنِ في دَوْلَةِ الحَقّ.



[ صفحه 266]



وَ اعْلَمُوا أَنَّ مَنْ صَلَّي مِنْکُم الْيَوْمَ صَلاةَ فَريضَةٍ في جَماعَةٍ مُسْتَتِرًا بِهَا مِنْ عَدُوِّهِ في وَقْتِها فَأَتَمَّها، کَتَبَ اللّهُ لَهُ خَمْسينَ صَلاةَ فَريضَةٍ في جَماعَةٍ، وَ مَنْ صَلَّي مِنْکُمْ صَلاةَ فَريضَةٍ وَحْدَهُ مُسْتَتِرًا بِها مِنْ عَدُوِّهِ في وَقْتِها فَأَتَمَّها، کَتَبَ اللَّهُ - عَزَّ وَ جَلَّ - بِها لَهُ خَمْسًا وَ عِشْرينَ صَلاةَ فَريضَةٍ وَحْدانِيَّةً، وَ مَنْ صَلَّي مِنْکُمْ صَلاةَ نافِلَةٍ لِوَقْتِها فَأَتَمَّها، کَتَبَ اللّهُ لَهُ بِها عَشْرَ صَلَواتٍ نَوافِلَ، وَ مَنْ عَمِلَ مِنْکُمْ حَسَنَةً، کَتَبَ اللّهُ - عَزَّ وَ جَلَّ - لَهُ بِها عِشْرينَ حَسَنَةً، وَ يُضاعِفُ اللَّهُ - عَزَّ وَ جَلَّ - حَسَناتِ الْمُؤْمِنِ مِنْکُمْ إِذا أَحْسَنَ أَعْمالَهُ وَ دانَ بِالتَّقِيَّةِ عَلَي دينِهِ وَ إِمامِهِ وَ نَفْسِهِ وَ أَمْسَکَ مِنْ لِسانِهِ أَضْعافًا مُضاعَفَةً، إِنَّ اللّهَ - عَزَّ وَ جَلَّ - کَريمٌ.

قُلْتُ: جُعِلْتُ فِداکَ! قَدْ - وَاللّهِ! - رَغَّبْتَني فِي الْعَمَلِ وَ حَثَثْتَني عَلَيْهِ وَ لکِنْ أُحِبُّ أَنْ أَعْلَمَ کَيْفَ صِرْنا نَحْنُ الْيَوْمَ أَفْضَلُ أَعْمالًا مِنْ أَصْحابِ الْإِمامِ الظّاهِرِ مِنْکُمْ في دَوْلَةِ الحَقِّ وَ نَحْنُ عَلَي دينٍ وَاحِدٍ؟ فقالَ: إِنَّکُمْ سَبَقْتُمُوهُمْ إِلَي الدُّخُولِ في دينِ اللّهِ - عَزَّ وَ جَلَّ - وَ إِلَي الصَّلاةِ و الصَّوْمِ و الْحَجِّ وَ إِلَي کُلِّ خَيْرٍ وَ فِقْهٍ وَ إِلَي عِبادَةِ اللّهِ - عَزَّ ذِکْرُهُ - سِرًّا مِنْ عُدُوِّکُمْ مَعَ إِمامِکُمُ الْمُسْتَتِرِ، مُطيعينَ لَهُ، صابِرينَ مَعَهُ، مُنْتَظِرينَ لِدَوْلَةِ الْحَقِّ، خائِفينَ عَلَي إِمامِکُمْ وَ أَنْفُسِکُم مِنَ الْمُلُوکِ الظَّلَمَةِ تَنْظُرُونَ إِلَي حَقِّ إِمامِکُمْ وَ حُقُوقِکُمْ في أَيْدِي الظَّلَمَةِ، قَدْ مَنَعُوکُمْ ذلِکَ وَاضْطَرُّوکُمْ إِلَي حَرْثِ الدُّنْيا وَ طَلَبِ الْمَعاشِ مَعَ الصَّبْرِ عَلَي دينِکُمْ وَ عِبادَتِکُمْ وَ طاعَةِ إِمامِکُمْ وَ الْخَوْفِ مِنْ عَدُوِّکُمْ، فَبِذلِکَ ضَاعَفَ اللَّهُ - عَزَّ وَ جَلَّ - لَکُمُ الْأَعْمالَ، فَهَنيئًا لَکُمْ!

قُلْتُ: جُعِلْتُ فِداکَ! فَما تَرَي إِذًا أَنْ نَکُونَ مِنْ أَصْحابِ القائِمِ وَ يَظْهَرَ الحَقُّ وَ



[ صفحه 267]



نَحْنُ الْيَوْمَ في إِمامَتِکَ وَ طاعَتِکَ أَفْضَلُ أَعْمالًا مِنْ أَصْحابِ دَوْلَةِ الحَقِّ وَ الْعَدْلِ؟

فَقالَ: سُبْحانَ اللّهِ! أَما تُحِبُّونَ أَنْ يُظْهِرَ اللَّهُ - تَبارَکَ وَ تَعالَي - الْحَقَّ وَ الْعَدْلَ فِي الْبِلادِ وَ يَجْمَعَ اللَّهُ الْکَلِمَةَ وَ يُؤَلِّفَ اللَّهُ بَيْنَ قُلُوبٍ مُخْتَلِفَةٍ وَ لَايَعْصُونَ اللّهَ - عَزَّ وَ جَلَّ - في أَرْضِهِ وَ تُقامَ حُدُودُهُ في خَلْقِهِ وَ يَرُدَّ اللّهُ الْحَقَّ إِلَي أَهْلِهِ فَيَظْهَرُ، حَتَّي لَايَسْتَخْفَي بِشَيْ ءٍ مِنَ الْحَقِّ مَخافَةَ أَحَدٍ مِنَ الْخَلْقِ.

أَما وَاللّهِ يا عَمّارُ! لَايَمُوتُ مِنْکُمْ مَيِّتٌ عَلَي الْحَالِ الَّتي أَنْتُمُ عَلَيْها إِلَّا کَانَ أَفْضَلَ عِنْدَ اللّهِ مِنْ کَثيرٍ مِنْ شُهَداءِ بَدْرٍ وَ أُحُدٍ فَأَبْشِرُوا.» [1] .

(يعني:

از عَمّارِ ساباطي [2] منقول است که گفت: به حضرتِ أبوعبداللّه [يعني: إمامِ صادق] - عليه السّلام - گفتم: کداميک [از اين دو]برترست: عبادتِ در نهان با إمامي از شما که پنهان باشد [3] در زمانِ چيرگيِ باطل، يا عبادت در زمانِ ظهورِ حق و چيرگيِ آن، با إمامي از شما که آشکار باشد؟

فرمود: اي عَمّار! صدقه در نهان - به خدا - برتر از صدقه آشکاراست، و همچُنين - به خدا - عبادتِ شما در نهان با إمامتان که پنهان باشد در زمانِ چيرگيِ باطل، و بيمِ شما از دشمنتان در زمانِ چيرگيِ باطل و حالِ صلح [4] ، برتر از [حال و کردارِ]کسي [5] است که خدايْ - عَزَّ وَ جَلَّ ذِکْرُه - [6] را در زمانِ ظهورِ حق با إمامِ بَرحقِّ آشکار در دولتِ حق عبادت کُنَد. عبادت با خوْف در زمانِ چيرگيِ باطل، چونان عبادت و أمنيّت در زمانِ چيرگيِ حق نيست.

و بدانيد آنکس از شما که امروز نمازِ فريضه اي را به هنگامش در جماعت بُگْزارَد و از دشمنش پوشيده بدارَد و بتمامت أدا کُنَد [7] ، خداوند برايِ او پنجاه نمازِ فريضه گُزارده در جماعت بنويسد، و آنکس از شما که نمازِ فريضه اي را به هنگامش فُرادي



[ صفحه 268]



بُگْزارَد و از دشمنش پوشيده بدارَد و بتمامت أَدا کُنَد، خدايْ - عَزَّ وَ جَلَّ - در برابرِ آن نماز، برايِ او بيست و پنج نمازِ فريضه فُرادي بنويسد، و آنکس از شما که نمازِ نافله اي را به هنگامش بُگْزارَد و بتمامَتْ أَدا کُنَد، خدا، در برابرِ آن نماز، برايِ او ده نمازِ نافله بنويسد، و هرکدام از شما کارِ نيکي کُنَد، خدايْ - عَزَّ وَ جَلَّ - در برابرِ آن، برايش بيست کارِ نيک بنويسد، و آنکس از شما که مؤمن باشد، اگر کارهايش را نيکو انجام دهد و در بابِ دين و إمام و جانِ خود تقيّه پيشه کُنَد و جلويِ زبانش را بگيرَد [8] ، خدايْ - عَزَّ وَ جَلَّ - حَسَناتش را چَندچَنْدان سازد. همانا خدايْ - عَزَّ و جَلّ - کَريم است.

گفتم: به فدايت شوم! به خدا که مرا به عمل ترغيب فرمودي و برانگيختي، ليک دوست دارم بدانم چگونه ما امروز، به کردار، از يارانِ إمامي از شما که آشکار باشد در زمانِ چيرگيِ حق، برتر آمده ايم، حال آنکه همگي بر يک کيش هستيم؟!

فرمود: شما، در اندرآمدن به دينِ خدايْ - عَزَّ وَ جَلَّ -، و در دست يازيدن به نماز و روزه و حج، و هر خير و دانش [9] ، و در عبادتِ خدايْ - عَزَّ ذِکْرُهُ [10] -، پوشيده از دشمنتان و همسو با إمامتان که پنهان است، در حالي که او را مطيعيد و به همراهِ او مي شکيبيد و چيرگيِ حق را چشم مي داريد و بر إمامتان و بر خودتان از پادشاهانِ ستمکار بيمناکيد، بر ايشان پيشي گرفته ايد؛ حقِّ إمامتان و حقوقِ خودتان [11] را در دستانِ ستمکاران مي بينيد که آن را از شما بازداشته و شما را از طلبِ فائدتِ دُنيَوي [12] و تکاپو برايِ معاش ناگزير کرده اند، و افزون بر اينها، در کارِ دين و عبادت و فرمانبرداري از إمامتان شکيبائيد و از دشمنتان بيمناک؛ بدينهاست که خدايْ - عَزَّ وَ جَلّ - [ثوابِ] أعمالِ شما را چندبرابر کرده که گُواراتان باد!

گفتم: به فدايت شوم! در جائي که ما امروز در إمامت و طاعتِ تو، به کردار، از يارانِ دولتِ حقّ و عدل برتريم، چرا بايد از يارانِ قائِم باشيم و حق پديدار گردد؟!



[ صفحه 269]



فرمود: سُبحانَ اللّه! [13] آيا دوست نداريد خدايْ - تَبارَکَ و تَعَالَي - حقّ و عدل را در بلاد پديدار سازَد و وحدتِ کلمه پديد آورَد و ميانِ دلهايِ پراکنده أُلْفَت دِهَد [14] و مردمان خدايْ را در زمينش نافرماني نکنند و حدودِ إلهي در ميانِ آفريدگانش برقرار گردد و خداوند حق را به صاحبانش بازگَردانَد [15] و حق پديدار گردد [16] تا جائي که از بيمِ أَحَدي از آفريدگان ذرّه اي از حق پنهان کرده نيايَد. [17] هان! به خدا اي عَمّار! هرکدام از شما بدين حال که داريد بميرد، نزدِ خدا از بسياري از شهيدانِ بَدْر و أُحُد بَرترست؛ پس [بخاطرِ اين فضيلت] شاد باشيد!).



[ صفحه 275]




پاورقي

[1] الکافي 333:1 «اين حديثِ عَمّارِ ساباطي را شيخِ صدوق نيز در کمال الدّين (باب 55 : ما رُوِي في ثوابِ المُنْتَظِر لِلْفَرَجِ) روايت کرده. نصِّ روايتِ کمال الدّين با روايتِ کافي تفاوتهائي دارد و اين دگرسانيها احتمالًا با تفاوتِ برخي راويان در سندِ هريک از اين دو محدّثِ بزرگ بي پيوند نيست.

از برايِ نقلِ صدوق، نگر: پهلوان، 2 : 550 - 548».

[2] «عمّار بن موسي ساباطي در روايت ثقه است؛ نگر: رجال النّجاشي، تحقيق: الشُّبَيْريّ الزّنجاني، ص 290».

[3] «گفته اند که چه بسا مراد از إمامِ پنهان، در اينجا، إمامي است که در حالِ تقيّه است و باسطاليد نيست؛ خواه ظاهر باشد و خواه غائب. نگر: مرآةالعقول، 21:4».

[4] «مراد حالتي است که در آن، بخاطِر مصلحت و به أمرِ خداوند، با أئمّه جور مُصالحه ظاهري صورت پذيرفته و در ظاهر با ايشان مُعارضه و ستيزي صورت نمي بندد و از ايشان تقيّه مي کنند. نگر: مرآةالعقول، 21:4».

[5] «علّامه مجلسي - قُدِّسَ سِرُّه - خاطرنشان فرموده است که «ممّن يعبد اللّه» در اينجا يعني «من عبادة من يعبد اللّه»، و اين نظيرِ عبارتِ قرآنيِ «وَلکِنَّ البِرَّ مَنِ اتَّقي» (س 2 ي 189) است. نگر: مرآةالعقول، 21:4.

مي افزايم: همچُنين سنجيدني است با عبارتِ قرآنيِ «وَ لکِنَّ البِرَّ مَنْ امَنَ بِاللّهِ» (س 2 ي 177).

دانشمندانِ قرآنْ پِژوه درباره اين ساخت و نحوه تعبير، بتفصيل، سخن گفته اند. نگر: رَوضُ الجِنان و رَوْحُ الجَنان، تصحيح: ياحقّي - ناصح، ط. آستانِ قدس، 309:2 و 310؛ و: 66:3 و 67.

مقصود، آن که اين نحوه تعبيرِ نصِّ حديث، نه تنها به شيوائي و رسائيِ آن خلَلي نمي رسانَد، همسو با قرآنِ کريم نيز هست».

[6] ««عَزَّ و جَلَّ ذِکْرُهُ» يعني: گرامي و بزرگ است يادِ او».

[7] «يعني: شروط و واجباتِ آن، بلکه مُستَحَبّاتش را هم، به انجام رسانَد. نگر: مرآةالعقول، 22:4».

[8] «يعني: از آنچه نمي دانَد و از آنچه با تقيّه درنمي سازَد، خاموش بنشيند. نگر: مرآةالعقول، 22:4».

[9] «در متنِ مرآةالعقول (23:4) «إلي کلّ خير وفّقه» ضبط کرده اند، ليک در روايتِ صدوق در کمال الدّين «إلي کلّ فقه و خير» آمده. نگر: پهلوان 549:2، و: کمره اي، 359:2 - که مؤيِّدِ قرائتِ ما و متنِ کافي يِ مَشْکول و مُعْرَبِ متداول است».

[10] ««عَزَّ ذِکْرُهُ» يعني: گرامي است يادِ او».

[11] «آنگونه که علّامه مجلسي - قدّس سرّه - فرموده، حقِّ إمام، إمامت است و فَيْ ء و خُمس، و حقوقِ ايشان زکات و خراج و ديگر چيزهائي است که ظالمان از شيعه غصب کرده اند. نگر: مرآةالعقول، 24:4».

[12] «تعبيرِ «حَرْث الدّنيا»، در اين روايت، بجد سنجيدني است با همين تعبير در عبارتي از نهج البلاغه:

«إِنْ دُعِيَ إِلَي حَرْثِ الدُّنْيا عَمِلَ، وَ إِنْ دُعِيَ إِلَي حَرْثِ الْآخِرَةِ کَسِلَ» (نهج البلاغه، با ترجَمه دکتر شهيدي، ص 95؛ خ 103).

درباره اين تعبيرِ نهج البلاغه، نگر: مفردات نهج البلاغه، سيّدعلي أکبرِ قُرَشي، 261:1.

در روايتِ صدوق - قدّس سرّه - بجايِ «حرث الدّنيا»، «جدب الدّنيا» (نگر: پهلوان، 549:2؛ و: کمره اي، 359:2) آمده؛ هرچند گفته اند در بعضِ نسخ هم «حرث الأرض» است (نگر: پهلوان، 549:2، حاشيه)».

[13] ««سُبحان اللّه»، در اينجا، افزون بر تنزيه که در ذاتِ آن است، دلالت بر تعجّب و شگفتي هم مي کُنَد. نگر: مرآةالعُقول 24:4».

[14] «آنگونه که علّامه مجلسي - أَعلَي اللّهُ مَقامَه - فرموده است، مراد از «جمعِ کلمه»، همداستانيِ ظاهريِ خلق بر حقيقت است، و مراد از «أُلفتِ قلوب»، همداستانيِ واقعي بر حقيقت است. نگر: مرآةُالعُقول 24:4 و 25».

[15] «بنا بر توضيحِ مرحومِ مجلسي - قُدِّسَ سِرُّه -، يعني: إمامت را به أهل بِيت - عليهم السّلام بازگردانَد. نگر: مرآةُ العُقول 25:4».

[16] «مي توان اينگونه هم معنا کرد که: صاحبِ حق پديدار گردد. نگر: مرآةالعُقول، 25:4».

[17] «به گونه هايِ ديگر نيز مي توان خوانْد و معنا کرد. نگر: مرآةالعُقول 25:4».