صبحي صالح
صبحي صالح ص 517
... فاذا کان ذلک، ضرب يعسوب الدين بذنبه، فيجتمعون اليه کما يجتمع قزع الخريف.
... پس آنگاه که وضع اين چنين شد پيشواي دين به خشم آيد و آمادگي خود را اعلام کند در اين موقع- مومنين- با شتاب دورش جمع شوند، همان گونه که ابرهاي پائيزي به هم پيوسته شوند.
در لغت عرب يعسوب به ملکه زنبور عسل گفته مي شود و چون روش زندگاني اين جيوان بظاهر کوچک، اما پر برکت برخوردار از موقعيت رهبري زنبوران عسل است که با جاه و جلال و داراي نقش حياتي در جهت پيدايش و زيست صدها و هزارها زنبور عسل و محصول ارزنده و شفا بخش آنها مي باشد در حقيقت انفع و اطهر حيوانات است امير مومنان از فرزندش امام قائم (بخاطر نقش رهبري و روش حکومتي حضرتش که توام با عدل و امنيت جهاني
[ صفحه 95]
و مايه سعادت و نجات بشري و مفيدترين و منزه ترين حکومتهاي جهان از انواع آلودگي ها، وابستگي ها، و تجاوزها خواهد بود) به يعسوب تعبير فرموده و گويد:
يعسوب دين بهنگام ظهور همچون شير که بهنگام غضب دم بر زمين زند و نعره کشد حالت خشم از خود نشان دهد و با شدت و قاطيعت خود را معرفي و آمادگيش را براي قيام جهاني اعلام فرمايد.
در اين موقع مومنان آنچنان که توده هاي ابر پائيزي با سرعت به هم مي پيوندند از هر سوي دنيا شتابانه بدور او گرد آيند و با رهبري حضرتش وارد صحنه عمل شون.
نيز پيامبر اسلام (ص) کرارا از امير مومنان علي (ع) بعنوان يعسوب نام برده، چنانچه امام در کلماتش [1] از خود تعبير به يعسوب فرموده است.
سيد رضي مولف «نهج البلاغه» گويد : يعسوب آقاي بزرگي است که در آن روز زمامدار مردم خواهد بود و «قزع» توده هاي ابر بدون آب است.
ابن ابي الحديد [2] مي نويسد:
اين خبر از پيشگوئي هائي مي باشد که امام ايراد نموده و از مهدي آخر الزمان ياد فرموده است.
و معناي ضرب بذنبه استقرار و بحال آرامش در آمدن بعد از اضطراب است.
چه يعسوب، ملکه زنبور عسل و رهبر آنست و بيشترين
[ صفحه 96]
اوقاتش در حال پرواز با دو بال خود مي باشد و هنگامي که دم خود را بر زمين زند ديگر از پرواز و حرکت باز ايستاده به آرامش گرايد. آنگاه مي نويسد !
خواهيد گفت: اين نظريه همانند عقيده اماميه است در اينکه: مهدي بحال ترس و پنهاني در گوشه و کنار زمين بسر برد، آنگاه در آخر الزمان ظهور کند و در مرکز حکومت خود ثابت و مستقر گردد.
ولي من مي گويم طبق مذهب ما (اهل تسنن) بعيد نيست که امام مهدي همان کسي که در آخر الزمان ظهور مي کند نخست از روي مصلحتي که خدا از آن آگاه است در حال اضطراب و پراکندگي حکومت نمايد و از آن پس حکومتش مستقر و پراکندگيش سامان يابد. [3] در اين جا باز مي بينيم ابن ابي الحديد براي فرار از رفتن زير بار ولادت و غيبت آن حضرت به توجيه ناموجه پرداخته و احتمالات غير قابل انطباق با پيشگوئي امير مومنان را دستاويز قرار داده و با لقمه دور سر گردانيدن همان نظريه شيعه را ارائه مي دهد، منتها در قالب عقيده شخصي خودش:
نيز هروي اين فراز را بنقل از امير مومنان آورده و همچون ابن ابي الحديد پيرامون آن اظهار نظر کرده است. [4] و زمخشري گويد: جمله: و ضرب بعسيب ذنبه (که
[ صفحه 97]
معنايش دم بر زمين زدن است) درين مورد بمعناي ايستادگي و پايداري او با پيروان خويش است. [5] و ابن اثير بدنبال نقل اين جمله مي نويسد:
مقصود: دوري گزيدن از برخورد با فتنه و شتابانه سير کردن با اتباع خود در زمين مي باشد [6] و علامه قندوزي در باب 74 «ينابيع الموده» منظور امام امير مومنا را از اين سخن حضرت مهدي دانسته است.
در پايان، با توجه باظهار نظرهائي که درباره اين فراز از سخن امام بعمل آمده چنين استفاده مي شود.
1- پيشگوئي امير مومنان علي (ع) از ظهور فرزندش حضرت مهدي عج بعنوان يک امر مسلم و شدني.
2- ظهور حضرت مهدي (ع) بشکل قيام گسترده ديني و بعنوان زمامدار مطلق و بي چون و چراي جهان اسلام خواهد بود.
3- او همانند ملکه زنبور عسل از يکسو نقش مرکزيت و رهبري جامعه ي مومنين را بعهده خواهد داشت و از سوئي وجود مقدس او در روش حکومتي مايه خير و برکت و موجوديت افراد بشر است چنانکه ملکه زنبور عسل خود منشا پيدايش و ادامه حيات هزاران هزار زنبور کارگر، فعال و عسل ساز مي باشد.
4- هنگام ظهور حضرت مهدي (ع) توده هاي انبوه
[ صفحه 98]
مردم از گوشه و کنار جهان همچون توده هاي ابر پائيزي با شوق و شتاب به سوي او رهسپار و پروانه وار دور شمع وجودش گرد آيند.
5- حضرت مهدي (ع)- بدون هيچگونه برخوردي با فتنه ها و فتنه جويان- با پيروان خود به پيروزي مطلق مي رسد و سرانجام مشکلات و موانع يکي پس از ديگري از سر راهش بر طرف خواهد شد.
آري اينها حقايقي است که دهها بلکه صدها روايت از پيامبر و امامان معصوم بيانگر آنست و بخاطر اختصار علاقمندان را بمصادر مربوطه ارجاع مي دهد.
[ صفحه 99]
پاورقي
[1] حکمت 306 نهج البلاغه.
[2] شرح نهج البلاغه ج 19 ص 104.
[3] شرح نهج البلاغه ج 19 ص 104.
[4] غريب الحديث ج 1 ص 185 و ج 3 ص 440 چاپ دائره المعارف هند.
[5] الفائق ج 2 ص 431، بحار الانوار ج 51 ص 113 به نقل از زمخشري.
[6] النهايه ج 4 ص 170.