بازگشت

حکمت 209


و قال عليه السلام: لتعطفن الدنيا علينا بعد شماسها عطف الضروس علي ولدها [1] .

ثم تلاعقيب ذلک: و نريد ان نمن علي الذين استضعفوا في الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثين. [2] .

امير مومنان فرمود: دنيا پس از چموشي- همچون شتري که از دوشيدن شيرش (بخاطر بچه اش) امتناع مي ورزد - با مهرباني همانند مادر نسبت به بچه خود به ما روي مي آورد آنگاه آيه فوق را خواند که فرمايد :

مي خواهيم بر آنان که در زمين ناتوان شمرده شدند تفضل نموده و آنان را پيشوايان جهان و وارثان زمين قرار دهيم.



[ صفحه 92]



امير مومنان علي (ع) در اين فراز از سخنان خود چنين خاطر نشان فرمود که دنيا پس از رو گردانيدن از اهل بيت پيامبر دير يا زود انعطاف نشان داده بدانها رو کند.

اکنون آيا مقصود از اين رو کردن، پيروزي افراد برتر و شايسته تر کفر و ظلم جهاني بشکل حکومت و استقرار حق است، يا ضعف و نابودي دشمنان و از بين رفتن موانع و بالاخره آماده شدن زمينه براي گسترش آثار علمي و اخلاقي آنها در سراسر گيتي ؟ ؟

هر دو نظريه بويژه نظريه نخست از طرف شارحان نهج البلاغه ارائه گرديده ولي پر واضح است که نشر آثار علمي و اخلاقي اهل بيت بطور مطلق و همه جانبه مستلزم حاکميت مطلقه و پيروزي کامل بر عموم دشمنان است و اين مطلب ب توجه به گواه قرار دادن حضرت، ايه شريفه را بر کلام خود امري است قطعي، زيرا آيه ي شريفه بيانگر پيروزي و رهبري و دست يابي مطلق و بي قيد و شرط مستضعفان است نسبت به آنچه در اختيار مستکبران و تحت نفوذ زمامداران گمراه و تجاوز گر قرار گرفته، و تحقق چنين امري جز به استقرار حکومت جهاني حق و عدالت بدست اهل بيت، بچيزي ميسر نگردد و مصداق آن باتفاق عموم حضرت مهدي حجه بن الحسن العسکري عجل الله تعالي فرجه الشريف است.

ابن ابي الحديد پيرامون اين سخن گويد:

اماميه پنداشته اند که حضرتش با اين جمله به امام



[ صفحه 93]



غائبي وعده داده است کحه در آخر الزمان بزمامداري زمين نائل خواهد شد.

و اصحاب ما گويند: اين جمله وعده به امامي است که صاحب اختيار زمين و مسلط بر کشورهاي جهان خواهد شد، ولي لازمه اين وعده موجود و غائب بودن او نيست، بلکه در صحت اين تعبير کافي است که در آخر وقت بوجود آيد. [3] .

بدين ترتيب ملاحظه مي کنيد که ابن ابي الحديد ايراد کلام امام را درباره حضرت مهدي پذيرفته اما مثل هميشه از اعتراف بولادت و حيات آن بزرگوار امتناع ورزيده است.

اکنون مي گوئيم درست است که لازمه اين وعده موجود و غائب بودند امام به هنگام ايراد سخن نيست لکن با توجه بولادت آن حضرت در سال 255 هجري- نه در حال حاضر مانعي از انطباق سخن امام بر آن بزرگوار وجود دارد و نه در عصر ابن ابي الحديد که در حدود چهار قرن از تولد آن حضرت مي گذشته، چه ابن ابي الحديد در رجب 644 تاليف شرح نهج البلاغه را آغاز و در آخر صفر 649 انجام داده است و در نتيجه مقصود از اين کلام همانست که شيعه اماميه گفته و مي گويند.



[ صفحه 94]




پاورقي

[1] نيز اين کلام را علامه، سيد عبدالزهراء حسيني در «مصادر نهج البلاغه» ج 4 ص 171 از خصايص سيد رضي ص 39 و ربيع الابرار زمخشري ج 1 ورقه 74 و مجمع البيان طبرسي ج 7 ص 237 آورده است.

[2] سوره قصص 28:5.

[3] شرح نهج البلاغه ج 19 ص 29.